برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...

واژه ای اشنا برای من.... نا اشنا برای تو...

اولش خاستم چیزی ننویسم.. دیدم ننویسم تو اشتباه برداشت میکنی... فکر میکنی نیومدم ندیدم... من دو سه ساعت بعد از اینکه پست گذاشتی فهمیدم چی شده... اما کاریم از دستم بر نمیاد...

 

+ جمعه چهارم مرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |