|
برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...
|
ان دست چلاق تو را خاکی کرد
می خواهم تو را به خانه ای ببرم
که در حیاط آن حوض آب
در آن حوض آب آبتنی لازم
آنجا که گرد و غبار تنت شسته شده
قطره های آب روی گونه های سرخت
و چشمانت به مانند آفتاب
روشنایی را
به تمام خانه و کوچه
تابانده
سیب سرخ نازنینم
مینای بهشتم
صدای تو
خوش تر از آواز پرندگان