|
برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...
|

نميشه دل به هر كس داد
نميشه از نفس افتاد
پرنده با پر بسته
نميشه از قفس آزاد
نميشه شب به شب خوابيد
فقط كابوس وحشت ديد
نميشه در سكوت خود
صداي گريه رو نشنيد
نميشه غرق در غم بود
ولي از گريه رو گردوند
نميشه تا ته آواز
فقط از ترس فردا خوند
گلوي ساز دلتنگي
پر از فرياد خاموشه
دوباره سر بده هق هق
بذار دست صدا رو شه!
نميشه دل به هر كس داد
نميشه دل به هر كس بست
نميشه رفت و راهي شد
رسيد اما به يك بن بست
چه رسمه ناهماهنگي
هميشه رسم تقديره
نميشه بود و عاشق بود
واسه عاشق شدن ديره
نميشه غرق در غم بود
ولي از گريه رو گردوند
نميشه تا ته آواز
فقط از ترس فردا خوند
گلوي ساز دلتنگي
پر از فرياد خاموشه
دوباره سر بده هق هق
بذار دست صدا رو شه!