برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...

یا رب مباد کس را مخدومِ بی عنایت
در زلفِ چون کمندش ای دل مپیچ
کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و می پسندی؟
جانا روا نباشد خونریز را حمایت


برچسب‌ها:
حافظ, شعر
+ شنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۸ زمستانی ترین |