|
برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...
|
که اگر جایی نباشم، تو نیز نیستی
چونان نزدیکی
که دستهای تو بر شانهام
گویی دستهای مناند
و هنگام که تو چشم میبندی
منم که به خواب میروم!