برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...
خدا رو چه دیدی، شاید با تو باشم
شاید با نگاهت از این غم رها شم
خدا رو چه دیدی شاید غصه رد شد
دلم راه و رسم این عشقو بلد شد
هنوز بی قرارم، به یاد نگاهت، نشستم تو بارون، بازم چشم به راهت
هنوز بی قرارم، به یاد نگاهت، نشستم تو بارون، بازم چشم به راهت
خدا رو چه دیدی، تو شاید بمونی
شاید غصه هامو تو چشمام بخونی
خدا رو چه دیدی، شاید دل سپردی
شاید عشقمونو تو از یاد نبردی
هنوز بی قرارم، به یاد نگاهت، نشستم تو بارون، بازم چشم به راهت
هنوز بی قرارم، به یاد نگاهت، نشستم تو بارون، بازم چشم به راهت
تو ترسی نداری از عشق و جدایی
می خوای پر بگیری به سمت رهایی
برای تو موندن دلیلی نداره
برات حرف رفتن شده راه چاره
خدا رو چه دیدی تو شاید بمونی
شاید غصه هامو تو چشمام بخونی
خدا رو چه دیدی شاید دل سپردی
شاید عشقمونو تو از یاد نبردی
خدا رو چه دیدی
خدا رو چه دیدی

 

(مخاطب این پست خودمم. خودم با خودم دارم حرف میزنم) بعد از پست روح وحشی، دارم رو حرفاش فکر میکنم کار میکنم... بتونم از عقلم استفاده کنم.... 


برچسب‌ها:
رضا صادقی
+ دوشنبه هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ زمستانی ترین |