برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...
 والا من تکلیفم معلومه... دارم به این فکر میکنم که اصرار همیشه کار خوبی نیست... یه جایی باید رها کرد... وقتی تو خودتو همه جوره اماده میکنی تا شرایط تغییر و اون چسبیده به گذشته و همش یه جمله رو تکرار میکنه.... باید به این فکر کنی که جای تو اینجا نیست... دقیقن پیش اون... باید بزاری بری... چون اگر میخاست با ت باشه انقدر تورو دور نمیکرد... نگهت می داشت...


برچسب‌ها:
روزنوشت
+ دوشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۶ زمستانی ترین |