برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...
روزگاری مرد هنرمندی بود
خانه پر از بوم نقاشی هایش بود
اما عاشق یک بازیگر زن شد
زنی که عاشق گل ها بود.
برای همین مرد خانه اش را فروخت
نقاشی ها و سقف بالای سرش را هم فروخت
و با تمام آن پولها
دریایی مملوء از گل خرید

میلیون، میلیون و میلیون گل سرخ
از پنجره، پنجره و پنجره ای که آنها را به می بیند
آن مرد، کسی که عاشق بود، صمیمانه و صادقانه عاشق بود،
تمام زندگیش را به خاطر تو تبدیل به گل ها کرده .

صبحی که در کنار پنجره از خواب برخواهی خواست
ممکن است که هوش از سرت برود؟
مانند امتداد ِ یک رویا
همه جا غرق در گل است
روحت به لرزه در خواهد آمد
چه مرد ثروتمندی، اینجا؟ عجیب است،
و زیر پنجره، نفس عمیق می کشی،
اما دقیقا زیر پنجره ای که نفس میکشی
یک هنرمند ِ فقیر ایستاده است.

میلیون، میلیون و میلیون گل سرخ
از پنجره، پنجره و پنجره ای که آنها را به می بیند
آن مرد، کسی که عاشق بود، صمیمانه و صادقانه عاشق بود،
تمام زندگیش را به خاطر تو تبدیل به گل ها کرده .

ملاقات بسیار کوتاه بود
شب هنگام قطاری او و زن بازیگر را به دوردست ها برد
اما در تمام زندگی آن بازیگر
همواره  یک موسیقی ِ دیوانه کننده از گل های سرخ وجود داشت
مرد هنرمند تنها زندگی کرد
سختی های بسیاری را تاب آورد
اما در تمام طول زندگی اش
میدانی پر از گل – های سرخ – داشت
میلیون، میلیون و میلیون گل سرخ
از پنجره، پنجره و پنجره ای که آنها را به می بیند
آن مرد، کسی که عاشق بود، صمیمانه و صادقانه عاشق بود،
تمام زندگیش را به خاطر تو تبدیل به گل ها کرده.
 

پ.ن:


برچسب‌ها:
Пугачева Алла, Alla Pugacheva, شاهکارهای هنری, روسی
+ جمعه بیستم اردیبهشت ۱۳۹۸ زمستانی ترین |