برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...
ضربه ی محکمی خوردم...سرم گیج رفت... درد داشتم.... همه جا سفید شد... الان که چشمام وا کردم میبینم درد ندارم اما لال شدم... سرگرم ولگردی تو نت بودم ، یهو رفتم جایی که چند ساله اصلن نرفتم بهش سر بزنم... دیدم اصلحه ای که با اون کشته شدم رو خودم با دستای خودم اینجا گذاشتم... الان میفهمم که خودم دو دستی جان خودم رو بهش تقدیم کردم ... اونم با تمام هوشیاری به قلبم زد...

 


برچسب‌ها:
موریانه, موریانه مغزم را جوید
+ یکشنبه دهم اردیبهشت ۱۳۹۶ زمستانی ترین |