برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...
|
چشم به راه میشه
دست خودش نیست
انتظار میکشه...
خبر خوب که میشنوه
تمام دنیاش متوجه می شون تو دل این ادم چه خبره
با تک تک سلولای وجودش این خوشحالیو فریاد میزنه
اما یه چیزو باید بهشون بگم
به این عشاق
به این زنده دلا
به این چشم براه ها
باید بگم اروم خوشحالی کنید!
میپرسید چرا؟
چون دنیا که صداتونو بشنوه
یکی حوالتون میکنه
تا بیشتر از این توهم نزنید....
تا انقدر با صدای بلند خوشحالی نکنید
تا انقدر از ته دل خوشحالیتونو بروز ندید
انقدر صادقانه نیاید از دلیل خوشحالیتون بنویسید روی وب
انقدر چشماتون نخنده
انقدر رو ابرها راه نرید
انقدر لذت نبرید از اینکه به دنیا اومدید
چون یکی هست که همیشه مخالف شماست
یکی هست که همیشه یه دونه تو استینش داره
یکی هست که حوالتون کنه...
هیس!!!!
اروم خوشحالی کنید
دنیا
گاهی دنیای حسودا میشه
اگر ما حواسمون نباشه
یکی حوالمون میکنه!!!
ساکت باشید
برای حفظ شادیاتون ...
هیس!!!
توی دلتون شادی کنید
ادما ظرفیت خوشحالیو ندارن
ادما ظرفیت ندارن
همینکه بفهمن خوشحالی
یه دونه حوالتون میکنن
تا به تقاص بخشی از تلخی های گذشته
فقط بخشی از اون روزایی که ناراحت شدن و لب تر نکردن
به شما نگفتن از چی دلخور شدن
امروزتونو به کام تلخ می کنن...
هیس!!!
اروم خوشحالی کنید...
حتی شده اجازه بدید که رو شما حساب دیگه ای باز کنن
حس کنن براتون بی اهمیتن
این بهتر از اینه که خودتونو خوشحال نشون بدید
و یکی حوالتون کنن
روزتون خوش
قلبتون شاد
روانتون ازاد
فقط هیس!!!...
در کل دو حالت وجود داره مدیریت درست و مدیریت نادرست. اما مهم تر از همه اینه که تو هر دوحالت درست و نادرست شما اصل خودتون رو دارید در رابطه مصرف میکنید... فقط تجربه کافی رو دارید یا ندراید.
این مدیریت یه جورایی شبیه مدیریت فایل تو ویندوز میمونه.... یه فایلو میتونی با کات، کپی پیست، دیلیت، رینیم مدیریت کنی.
یه مواقعی این فایلا ویروس میگیرن یعنی رابطه دچار دست انداز میشه... . یا یه آنتی ویروس قوی داری این ویروسو از بین میره یا ویروس میمونه و همه جارو میگیره دایم جلو چشمت ملغ میزنه ویروس تا نابودت کنه... یا اینکه اون فایلو دیلیت میکنی....
پ.ن: مقایسه رابطه احساسی با فایلو ویندوز کاملن اشتباهه. اما ابزار مشترکی وجود داره...خوشبحال اونکه قوی ترین ویندوز و آنتی ویروسو داره....
ابر و باران و من و یار ستاده به وداع
من جدا گریه کنان ، ابر جدا ، یار جدا
ای مرا در سر هر موی به زلفت بندی
چه کنی بند ز بندم همه یکبار جدا
دیده از بهر تو خونبار شد ، ای مَردمِ چشم
مردمی کن ، مشو از دیده ی خونبار جدا
ابر می بارد و من میشوم از یار جدا
چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا
ابر و باران و من و یار ستاده به وداع
من جدا گریه کنان ، ابر جدا ، یار جدا
ترانه سرا: امیر حسرو دهلوی
چرا پریشب تماس گرفتی صحبت نکردی؟ یادمه این خطو سه سال پیش بچه و خواهرتو برده بودی پارک باز کرده بودی....این خطم رفت به خاطرات... یه راهی باز کن
اهنگ هی یو از پینک فلوید
hey you, don't tell me there's no hope at all
به من نگو که هیچ امیدی نیست...
together we stand, devided we fall...
کنار هم می ایستیم و پیروز میشیم، بدون هم سقوط می کنیم..
زندگی، برفی، مردم دنیا گئش کنید بخدا تنبیه قدیمی شده... این فرهنگ 30 سال پیش بعضی ادماست که میگن تنبیه قدیمی شده. عزیزانتونو با تنبیه روبرو نکنید....
تنبیه قدیمی شده...
تنبیه قدیمی شده...
تنبیه قدیمی شده...
(خواننده مرضیه)
لعنت به این زندگی
تو میتونستی دکتر باشی... اما خودتو باختی... به کمک بهار و حامد داری خودتو نابود میکنی و بزودی توی مواد مخدر و س.ک.س گیر میفتی و به زوال میری...
تو باید دکتر میشدی... یعنی انقدر سخت بود یه کنکور دادن؟ ازم خاستی کنارت باشم تا بتونی تحمل کنی... هنوزم با تمام وجود میگم کنارت هستم.... فقط کافیه تو قدم برداری بیای جلو...
زن باش و بیا جلو... مردانه کنارت هستم
پ.ن: من سر قولم هستم همینجام... تا تو بتونی اونو فراموش کنی ...
به حرف خانواده ت گوش کن... ول کن اون لعنتی رو....اون آخر هم خودشو هم تو رو به لجن میکشه...
با همه این حرفا من سر قولم هستم.... من اومدم... تو هم زن باش و سر حرفت وایسا... بیا جلو...
خدایا منو به دوران ما قبل برفی و برفینه ببر
اینجایی که وایسادم درد دارم... تمام مغز استخوانم میسوزد
موریانه تمام بدنم را میسوزاند. میجود بدون آنکه تمام کند مرا
خدایا منو برگردون، ببر، یا حذف کن... هرکاری که از دستت میاد بکن... اینجا بدون برفی درد دارد
پ.ن: فکر بد نکن. میدونم اون حرفی که زدی از روی پروفایلم خونده بودی....
میتونم بگم 3 سال بود به پروفایلم سر نزده بودم... رفتم و متنش رو با یه مصرع از حافظ عوض کردم... خدا میدونه وقتی خوندی چقدر اذیت شدی.... و اخرش منو با حرف خودم کشتی... خدا میدونه من تا کی باید تو این دنیای سفید بمونم لال...
"فریدون فروغی عاشق دختری میشه برای اون میخونه... دختر میره عاشق یکی دیگه .... بعد از مدتی دختر میاد از فریدون پول برای خرید تریاک میگیره از فریدون میره و دیگه پیداش نمیشه... اون دختر تو این وضعیت حاضر نیست بیاد با کسی که عاشقشه زندگی کنه... "
الان میبینم چقدر زندگی من (به غیر از اون قسمت پول دادن برای تریاک) شبیه فریدونه.... طفلک فریدون چقدر سختی کشیده...
خوشبحال اونایی که بعد از جدایی براحتی میتونن برن با یکی دیگه فراموش کنن...
اگر بعد از اینکه باهاش قهر کردیو هنوز با دیدن عکست چشماش خیس میشه، یا فقط با یه آهنگ برای تو چشماش خیس میشه
بدون این آدم چیزی جز تو برای از دست دادن تو دنیا نداره...
یا میتونی ترکش کنی
یا اگر بمونی میتونی سوپرمن ازش بسازی
قدر اینجور آدمها رو .... نه .... قدر خودتو بدون....
آدمی که اشک میریزه یعنی باخته اما امیدواره
تو بفکر خودت باش
تا کلمه اولو میای با اهنگ بخونی (سردی نگاهو بشکن...) نصفه و نیمه صدات از تهه گلو در میاد و بغضت صداتو خفه میکنه و فقط ازت اشک میاد...
وقتی هر کلمه رو میخای با اهنگ بخونی انگار یه بمب بغض و اشک توی وجودت میشکنه...
این یعنی دیگه کاری ازت بر نمیاد...
باید منتظر باشی تا خدا درست کنه همه چی رو برات
کار از خاطره و خاطره ها گذشته ...
خدایا من درد دارم....
درد دارم....
درد دارم...
گلوم داره مترکه...
دارم خفه میشم...
دارم خفه میشم...
دیگه گریه هم جواب نمیده...
خدایا من درد دارم...
اگر صدامو میشنوی...
اگر کاری از دستت بر میاد...
اگر از من میخای بشنوی حالمو...
بدون که من درد دارم...
خودت بدادم برس...
شاید کامنت جدید بیاد...
تحملم تموم میشه برای اینکه یکم وقت بگذره میرم چای ساز روشن میکنم تا آب بجوشه...
میدونی ؟ میدونی چیه؟ یه موقع هس که تغییر میکنی و طرفت ستایشت میکنه. تقدیرت میکنه. اما چه حسه بدیه که تغییر کنی و ببینی برای هیچ تغیییر کردی .. اصن طرف به ت/خ/م/ش/م حسابت نمیکنه.......
خلاصه که برادر انقدر اصالته خودتو دور نریز... اینقد از خودت فاصله نگیر. آقایی که اولت اسمت شینه...... بیشتر از اینا هوایه خودتو داشته باش... بیشتر از اینا به اصالتت فکر کن
روحت شاد پدربزرگ...
روحت شاد پدربزرگ...
وقتی که ساکت می شوم...
لابد همه درد هایم را برده ام پیش خدا...
بیش تر که گوش دهی
از همه سکوتم
از همه بودنم
یک آه می شنوی...
نگران فردا نباش...
از گندم زار منو تو مشتی کاه میماند برای بادها...