برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...
شب های بی تو بودن 
ارزش زندگی کردن را ندارد
بختک بدی میماند که در خیال من جارسیت..
من کمی با تو بودن را میخواهم که بشود هر لحظه از ان را زندگی کرد ...


برچسب‌ها:
بهار کاظمی, شعر, برفی
+ پنجشنبه هشتم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |