برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...

دمت گرم... منو ساختی...


برچسب‌ها:
برفی
+ جمعه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
ميدوني چرا تو بازي باختي ؟؟؟

 

چون وقتي سعي كردي من ببازم
حواست نبود كه من يارتم نه حريفت !!!


برچسب‌ها:
برفی, برفی و فنچ, رفیق, بازنده
+ یکشنبه هجدهم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
بهار آمده. اینجا حال و هوای پروانه‌ها ربطی به ساعت جدید و قدیم آدمها ندارد. کسی شکوفه‌ها را محکوم به وا شدن نمیکند و انگار جبرِ جغرافیایی، فقط برای آدم‌هاست. نه که تقصیر تو باشد که بسیار دوری و هنوز، مرا که در بهار و شلوغی های پر رفت و آمد آدمها هم دوستت دارم باور نداری! تقصیر من است که به تنِ ساعت، بهار را پوشانده‌ام. ببین اینجا نیمه شبها به وقت بهار است. نمی‌خواهم باور کنم نیمه شب شده و من تنها نشسته‌ام و دود شمع را با نگاهم دنبال میکنم. دوست داشتم نیمه شب که میشود ساعت، جامه‌ی بهار را از تن درآوَرَد تا نگاهم راحت شود. اینجا به هر دقیقه‌ای که نگاه میکنم زمستان رفته است. همه چیز مهیاست که باشی. می‌ماند نیمه شب‌ها. این روزها ساعتی توی اتاقم ندارم. ساعت شماطه‌دار زرد رنگی که در پاییزها و زمستان های بی تو، نگاهم را بلعیده بود گذاشته‌ام سر سفره‌ی هفت‌سین و سفره را کنج خانه پنهان کرده‌ام تا دیگر چشمم بهش نیفتد. اینجا دیگر شمع روشن نمیکنم تا تنهایی‌ام دیده نشود. نفرین تاریکی، بر تنِ من واجب است و بجا. نمی‌خواهم یک منِ تنها، از اشیا این خانه مجزا باشد. هر وقت آمدی همه‌ی چراغها را روشن می‌کنم تا همه بدانند دیگر شئ ساکن و غمگین این اتاق نیستم...

 


برچسب‌ها:
زهرا بخشعلی‌پور, شعر, برفی, برفی و فنچ
+ پنجشنبه پانزدهم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
دلم بهانه ی تو را دارد ..
یادِ تو و برقِ چشمانت
گرمیِ دستانت ،صدای خنده هایت
باز دیوانه ام می کند ..
تا بحال اینگونه عاشق بوده ای؟!
که صدایِ باران را
واژه واژه "دوستت دارم" بشنوی؟
که انگار صدایِ
پای تو در این حوالی پیچیده ..
می بینی؟ 
همه چیز به تو
و عشقِ به تو ختم می شود
بهار ، باران و من ...


برچسب‌ها:
باران قیصری, شعر, برفی, برفی و فنچ
+ چهارشنبه چهاردهم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
نترس از این وابستگی از عادتو دلبستگی که بی تو من نفس ندارم

تو حق نداری بعد از این دست مرا رها کنی آتش به جانمان زنی به قلبه خود جفا کنی
دیوانگی کن بیش از این باید که لبریزم کنی دریا به دریا با توام باید که درگیرم کنی

دریا به دریا با توام , دریا به دریا با توام

عطر نفسهای تو خواب چشمان تو آن همه حرفهای تو عهد و پیمان تو
مرا نگاه کن ببین ای تو ای خوب من از تو من عاشق شدم ای تو محبوب من , دریا به دریا با توام

تو حق نداری بعد از این دست مرا رها کنی آتش به جانمان زنی به قلبه خود جفا کنی
دیوانگی کن بیش از این باید که لبریزم کنی دریا به دریا با توام باید که درگیرم کنی

دریا به دریا با توام , دریا به دریا با توام


برچسب‌ها:
فرزاد فرخ, برفی, 1
+ چهارشنبه چهاردهم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
و من به خیابان رفتم؛
فضایِ اتاق برایِ پرواز کافی نبود!


برچسب‌ها:
گروس‌ عبدالملکیان, شعر, برفی, برفی و فنچ
+ دوشنبه دوازدهم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
و گفتی احسنت؛
فکرت افتاد که شاید 
تو  دلیلش باشی؟


برچسب‌ها:
شعر, برفی, برفی و فنچ
+ شنبه دهم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
فراتر از هر گمانی و آن سوتر از 

هر شوق و شيفتگی


برچسب‌ها:
نزار قبانی, شعر, برفی, برفی و فنچ
+ شنبه دهم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
اگر من نتونستم عشقمو برات توضیح بدم
-فقط عمیق به چشمام خیره شو.


برچسب‌ها:
برفی, برفی و فنچ
+ جمعه نهم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
تو فقط باش تموم کم و کسرش با من
با تموم دوری و طاقت و صبرش با من
تو فقط تب کن از این عشق بلاتکلیفم
مردن و سوختن و باقی زجرش با من
تو دلت قدم زدم تو روز بارونی بخواب روزای بهاری و بارون و ابرش با من
پیرهن خاطره هاتو زیر بارون تن کن خوندن ترانه و پاییز و عطرش با من
تو فقط باش فقط باش تمومش با من
عاشقونه هامونو مثل یه قصه بنویس خوندنش با دل و جون سطر به سطرش با من
تو فقط دلت بخواد یه روزی مال هم بشیم التماسش به خدا حاجت و نذرش با من
روی زخمای دلم کاشکی تو مرهم باشی آرزون اینه همیشه تو کنارم باشی
آرزوم اینه فقط مال تو باشم ای کاش تو فقط باش فقط باش فقط با من باش
تو فقط باش فقط باش فقط باش


برچسب‌ها:
مازیار فلاحی, برفی, برفی و فنچ, 1
+ جمعه نهم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
اندَر اين ميكَده، 
بی رَنج شَرابت ندَهند
دردسَر تا نَکشی، 
باده نابَت ندَهند


برچسب‌ها:
برفی, برفی و فنچ
+ جمعه نهم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
داری میری سفر....

مراقب خودت باش برفی

شبت بخیر...

 


برچسب‌ها:
برفی, برفی و فنچ
+ جمعه نهم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
بهار بی رخ گلرنگ تو، چه کار آید؟
مرا یک آمدنت بِه، که ده بهار آید


برچسب‌ها:
اميرخسرو دهلوی, شعر, برفی, برفی و فنچ
+ پنجشنبه هشتم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
در خواب تورا دیدم، دیدم که اینجایی…
عطرت مرا مست کرد، گفتی که میمانی…
چشم به نگاهت بود، دستت نوازش کرد …
قلبی که تو را هر شب تا صبح ستایش کرد…
چشمان تو مرحم بود، بر زخم من ویرانه…
عشقت مرا کور کرد، دل شد ی دیووانه …
دگر نبودی تو ، انگار که جانم رفت…
لعنت به آن کس که، از تو جدایم کرد!!


برچسب‌ها:
فرزاد فرخ, برفی
+ پنجشنبه هشتم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
شب های بی تو بودن 
ارزش زندگی کردن را ندارد
بختک بدی میماند که در خیال من جارسیت..
من کمی با تو بودن را میخواهم که بشود هر لحظه از ان را زندگی کرد ...


برچسب‌ها:
بهار کاظمی, شعر, برفی
+ پنجشنبه هشتم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
ادم که عاشق میشه 

 

چشم به راه میشه

دست خودش نیست

انتظار میکشه...

خبر خوب که میشنوه

تمام دنیاش متوجه می شون تو دل این ادم چه خبره

با تک تک سلولای وجودش این خوشحالیو فریاد میزنه

اما یه چیزو باید بهشون بگم

به این عشاق

به این زنده دلا

به این چشم براه  ها

باید بگم اروم خوشحالی کنید!

میپرسید چرا؟

چون دنیا که صداتونو بشنوه 

یکی حوالتون میکنه 

تا بیشتر از این توهم نزنید....

تا انقدر با صدای بلند خوشحالی نکنید

تا انقدر از ته دل خوشحالیتونو بروز ندید

انقدر صادقانه نیاید از دلیل خوشحالیتون بنویسید روی وب

انقدر چشماتون نخنده

انقدر رو ابرها راه نرید

انقدر لذت نبرید از اینکه به دنیا اومدید

چون یکی هست که همیشه مخالف شماست

یکی هست که همیشه یه دونه تو استینش داره

یکی هست که حوالتون کنه...

هیس!!!!

اروم خوشحالی کنید

دنیا 

گاهی دنیای حسودا میشه 

اگر ما حواسمون نباشه

یکی حوالمون میکنه!!!

ساکت باشید

برای حفظ شادیاتون ...

هیس!!!

توی دلتون شادی کنید

ادما ظرفیت خوشحالیو ندارن

ادما ظرفیت ندارن

همینکه بفهمن خوشحالی 

یه دونه حوالتون میکنن

تا به تقاص بخشی از تلخی های گذشته

فقط بخشی از اون روزایی که ناراحت شدن و لب تر نکردن

به شما نگفتن از چی دلخور شدن

امروزتونو به کام تلخ می کنن...

هیس!!!

اروم خوشحالی کنید...

حتی شده اجازه بدید که رو شما حساب دیگه ای باز کنن

حس کنن براتون بی اهمیتن

این بهتر از اینه که خودتونو خوشحال نشون بدید

و یکی حوالتون کنن

روزتون خوش

قلبتون شاد

روانتون ازاد

فقط هیس!!!...


برچسب‌ها:
موریانه, برفی
+ چهارشنبه هفتم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
آغوش شما لبریز خداست
خلوتگاه امن شکفتن غنچه ی گریه هاست
ای آینه رو،
 دیدار شما آغشته ی لطف و عطاست!


برچسب‌ها:
برفی, برفی و فنچ
+ چهارشنبه هفتم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
بی بی این سیگار بهمنِ ما رو ندیدی؟
بی بی ، بی بی
بی بی ، ای بابا اینکه نیست

 

دلِ من میسوزه واست
کوچولویِ نازنینم
دلِ من میگیره وقتی
تو رو اینجوری میبینم
دلِ من میلرزه واسه
بغضِ سنگینِ نگاهت
دلِ من میشکنه وقتی
غمگینه صورتِ ماهت
دلم از دنیا بریده
که تو رو اینجوری بد کرد
چطور اون حسِ قشنگ شد
اینطوری تبدیلِ سردرد
دلم از مردُم چه خونه
که تو رو از من گرفتن
چطور این قصه ی تلخو
واسه ما دوتا نوشتن

تو دیگه برنمیگردی
انقده فاصله دوره
تو دیگه برنمیگردی
این آخرِ رابطه بوده
تو دیگه برنمیگردی
انقده خرابه وضعم
انقده داغونه اوضاعم
که دلت گرفته ازم

دلِ من هواتو کرده
کاش از اون اول نبودی
افق اومد بالا ولی
هنوز رو تختم عمودی
هنوز به چشمم همونی
ولی شهر نگاهش بده
صد دفعه گفتم این تنت
مالِ منه به فا*ش نده
دلِ من هواتو کرده
کاش الآن بغلم بودی
کاش یه خبر داشتم ازت
میدونستم اقلاً خوبی
ببینم شبات قشنگه؟
خوش میگذره روزا بهت
یادت باشه هنوز به فکرتم
نکردم اون دورا ولت
مهم نی پیشم باشی یا نه
مهم نی میشم لاشی یا نه
مهم نی آلودم به چیا من
مهم نی داغونم با کیا ام؟
مهم اینه دوست داشتی بیشتر از این
بهت خوش بگذره
مهم اینه که بدونِ من الآن حالت خب بهتره
دلِ من هواتو کرده
ولی خب تو رو هم زدنت
مهم نی تنهام
ولی انگار رومه کلا بدنت
من رو تختم تنها
هوایِ اتاق رو مغزه اما
پروازم رو بهمنا
توو خیالم باهات دور از غم ها

تو دیگه برنمیگردی
انقده فاصله دوره
تو دیگه برنمیگردی
این آخرِ رابطه بوده
تو دیگه برنمیگردی
انقده خرابه وضعم
انقده داغونه اوضاعم
که دلت گرفته ازم

ای کاش به حرفم گوش میکردی
تا گوشای جهان از ما کَر میشد
ای کاش معما میدانستی و آرام تا
معمایمان حل میشد
ای کاش

دلِ من هواتو کرده
دلِ من وصله به جونت
دلِ من تنگه برایِ اون
چشایِ مهربونت
بی تو این شبا چه سرده
بی تو وحشتناکه خونه
ولی خب دوریت قشنگه
چون به نفع هر دومونه
دلِ من هواتو کرده لعنتی
خوب بلدی حالِ منو
بی تو من حس میکنم
تیرگی هالهَ رو
بی تو این شام و نهار
میشه زهر مارِ منو
بی تو من حس میکنم
درد و زخمِ جامعه رو
دلِ من هواتو کرده بعد از این
تحمل کن فاصله رو
بعد از این وقتی دیدی
بغلِ یکی خاصه نرو
بعد از این دوقفله کن ببند اگه بازه درو
بعد از این نشونِ هیچکسی نده
رازِ منو

تو دیگه برنمیگردی
انقده فاصله دوره
تو دیگه برنمیگردی
این آخرِ رابطه بوده
تو دیگه برنمیگردی
انقده خرابه وضعم
انقده داغونه اوضاعم
که دلت گرفته ازم


برچسب‌ها:
تتلو, برفی, 1
+ چهارشنبه هفتم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
روشنان چشمهایت کو؟ زن شیرین من!
تا بیفروزی چراغی در شب سنگین من

می شوم بیدار و می بینم کنارم  نیستی
حسرتت سر می گذارد،بی تو بر بالین من

خود نه توجیه من از حُسنی به تنهایی که نیست ،
جز تو از عشق و امید و آرزو ، تبیین من

رنج ،رسوایی، جنون،بی خانمانی، داشتم
مرگ را کم داشت تنها،سفره ی رنگین من

از تو درمانی نمی خواهم به وصل، اما به 
مهرمر هم زخم دلم باش از پی تسکین من

یا به دست آور دوباره عشق او را یا بمیر!
با دلم پیمان من اینست و جان،تضمین من

من پناه آورده ام با تو، به من ایمان بیار
شعر هایم  آیه های مهر و مهرت دین من

شکوه از یار؟آه، نه!این قصه بگذار، آه، نه!
رنجش از اغیار هم ، کفرست در آیین من


برچسب‌ها:
حسین منزوی, شعر, برفی
+ چهارشنبه هفتم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
از تو بـرکندن دل،
 ممکن اگر بـود مرا..!
به تمنای تو کی این همه جان می کندم؟


برچسب‌ها:
ثنایی هروی, شعر, برفی
+ سه شنبه ششم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
جای یه اتفاقایی تو زندگی خالی بوده ...

امروز بهم نشون دادی اون اتفاق چی بوده...

خدایا ممنون که هوامو داری...

خدایا مراقب خودت باش...

بیشتر از اینا بهت نیاز دارم خدا...


برچسب‌ها:
برفی, برفی و فنچ
+ سه شنبه ششم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
همیشه اولین روزا خاصن ....

عید تقویمی از 1 فروردین شروع میشه...

ولی هرکسی یه روز دیگه ای رو داره که سال جدید توی زندگیشون شروع شده.... 

از همینجا میخام بگم:

برفی و فنچ 6 سالگیتون مبارک... خیلی مراقب هم باشید... این دنیا خیلی بی رحمه... این دنیا خیلی سخت میگیره به ادما... شما به خودتون دل ندید دنیا براتون کاری نمیکنه... همدیگه رو تنها نزارید... عاشقتونم  


برچسب‌ها:
برفی, برفی و فنچ
+ سه شنبه ششم فروردین ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
پس از من یاد یک انسان همیشه با تو خواهد بود غم یک روح سرگردان همیشه با تو خواهد بود
اتقاق پاک قلبت مال من شاید نبود اما پس از من یاد یک مهمان همیشه با تو خواهد بود
گل سرخ عزیز من به هر گلخانه ای باشی بدان رویای یک گلدان همیشه با تو خواهد بود
تو دستم را نوازش کرده بودی بعد از این حتما تب یک عشق بی پایان همیشه با تو خواهد بود
گل سرخ عزیز من به هر گلخانه ای باشی بدان رویای یک گلدان همیشه با تو خواهد بود
تو دستم را نوازش کرده بودی بعد از این حتما تب یک عشق بی پایان همیشه با تو خواهد بود

 

تو در آغوش من خورشید بودی ای شب دریا نگاه مرد کوهستان همیشه با تو خواهد بود
به دستت میسپارم چشم های اشکبارم را گل زیبای من باران همیشه با تو خواهد بود
گل سرخ عزیز من به هر گلخانه ای باشی بدان رویای یک گلدان همیشه با تو خواهد بود
تو دستم را نوازش کرده بودی بعد از این حتما تب یک عشق بی پایان همیشه با تو خواهد بود
گل سرخ عزیز من به هر گلخانه ای باشی بدان رویای یک گلدان همیشه با تو خواهد بود
تو دستم را نوازش کرده بودی بعد از این حتما تب یک عشق بی پایان همیشه با تو خواهد بود
پس از من یاد یک انسان همیشه با تو خواهد بود علی زند وکیلی
 


برچسب‌ها:
علی زند وکیلی, محمد سعید میرزایی, برفی, زشتک
+ دوشنبه بیست و نهم بهمن ۱۳۹۷ زمستانی ترین |

the less you care, the more happier you are...


برچسب‌ها:
روزنوشت, موریانه, برفی
+ پنجشنبه یازدهم خرداد ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
چقدر نیاز داشتم امشب صحبت میکردیم....

جرات من تویی نباشی نیستم...

از الان مراقبت من از تو شروع شده...

یجورایی انگار هم به خودم بدهکارم هم بتو...

بیخبرم نزار....


برچسب‌ها:
برفی, 92, تو خون تو رگ, تو یک بایدی
+ سه شنبه نهم خرداد ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
هزارو یک نفری به جنگ با دل من

برای این همه تن، چه کنم؟


برچسب‌ها:
سینا سرلک, برفی, 92, تو خون تو رگ
+ سه شنبه نهم خرداد ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
از امروز عصر که صحبت کردیم.... خیلی نگرانتم.... مثل اینکه امنیت بچه م به خطر افتاده... واقعن چجوری باید از تو محافظت کنم؟ دیگه به اون راحتی قبل نه میتونم نگاه کنم اطرافمو نه تورو.... باید خیلی هواسم بهت باشه... تو خیلی گناه داری.... این نه سزاوار توعه نه من.... از خدا میخام کمکمون کنه...


برچسب‌ها:
برفی, 92, تو خون تو رگ, تو یک بایدی
+ دوشنبه هشتم خرداد ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
دیگه نمیدونم چی خوبه الان یا بده...

تو اولین فرصت بهم پیام بده... بی خبرم نزار ... 


برچسب‌ها:
برفی, 92, تو خون تو رگ, تو یک بایدی
+ دوشنبه هشتم خرداد ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
چند وقتی بود به این فکر میکردم آدم هر ضربه ای میخوره به کمک عزیزانشه.. از پدر و مادر بگیر بیا تا خاهر و برادر...هیچ وقت فکر نمیکردم من که هیچ وقت بدی رو برای هیچکس ارزو نکردم، بیامو  همچین ضربه ای به تو بزنم.... مطمعن باش اتفاق بد،  پایانی بود بر تمام تصمیمات احساسی من... دیگه هیچوقت تصمیم احساسی نمیگیرم... ... واقعن اون روز اشتباه بود اومدنم... الان که میگی چه داستانایی برات درست شد، کاملن هنگم چه داستانی برات درست شد چقدر میتونن پست باشن و با زندگی مردم بازی کنن... عذاب وجدان دارم... چطور با دستای خودمون این آتیشو زدیم به همه چی.... اینو بدون برای حقظ تو هرکاری از دستم بر بیاد  انجام میدم...


برچسب‌ها:
موریانه, موریانه مغزم را جوید, ساکنین شهر گا, 92
+ دوشنبه هشتم خرداد ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
بزار دقیقن بهت بگم چه حسی دارم... وقت اسم تو میاد وسط... وقتی پروفایلت میبینم انگار دکمه زمانو زدم... منو میبره یه دنیای دیگه.... یه سرگیجه خوب دارم.... اینطور که بزار اینجوری بگم تا حالا سرتو کردی توی آب؟ دیدی نفس نمیکشی؟  یه حسی داری انگار تو این دنیا نیستی. آب تمام بدنتو گرفته و خنک کرده....  هرچقدر چشماتو میبینم بیشتر غرق میشم.... وقتی پیام نمیدی جس خفگی زیر آبو دارم.... 

راه حلش اینه که نتو فطع کنم...

برفی هوای فنچتو داشته باش.... بی خبرم نزار

 

 


برچسب‌ها:
برفی, ساکنین شهر گا, 92, تو خون تو رگ
+ یکشنبه هفتم خرداد ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
یادش بخیر... زشتک یادته؟ پنجشنبه و جمعه ها خر است... 

پ.ن: بعد از 4 سال هنوز این قانون زنده مونده... مراقب خودت باش.... تا فردا


برچسب‌ها:
برفی, ساکنین شهر گا
+ جمعه پنجم خرداد ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
لعنت به همه پنجشنبه و جمعه های ساکت...


برچسب‌ها:
روزنوشت, برفی
+ جمعه پنجم خرداد ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
هر بار که از خونه میری ، دلشوره جونمو میگیره
بارونی میپوشی و هر بار ، توو خونمون بارون میگیره
بارونی میپوشی و ابرا ، از دیدنت دست پاچه میشن
دیدن نداره رفتنه تو ، دیدن نداره مُردنِ من
میدونم از حالی که دارم ، این روزا کلافه میشی
میدونی آشوبه توو دنیام ، بارونیتو وقتی میپوشی
سرگیجه های بعدِ سیگار ، با سُرفه و با چشمای خیس
تومورهای تنهاییامه ، ژِست های تووی کافه ها نیست
بارونیتو وقتی میپوشی ، من ته نشین میشم توو سر درد
دکتر تو رو تجویز کرده ، این وضعیت با من چه ها کرد
هر بار میری من هزار سال ، توو خاطراتم پیر میشم
خوابم نمیگیره نباشی ، با قرص ها درگیر میشم
میدونم از حالی که دارم ، این روز ها کلافه میشی
میدونی آشوبِ توو دنیام بارونیتو وقتی میپوشی
وقتی دوری دلم برات تنگه ،وقتی هستی بهونه میگیرم
گرچه با تو هم نمیسازم ، بی تو با کُل شهر درگیرم
پُرِ از یأسم و پُر از تردید ، زُل زدم به چشمای ساعت
مثل روزای آخرِ اسفند ، پُرِ دلشوره های بی علت
بارونیتو وقتی میپوشی ، من ته نشین میشم توو سَر درد
دکتر تو رو تجویز کرده ، این وضعیت با من چه ها کرد
هر بار میری من هزار سال ، توو خاطراتم پیر میشم
خوابم نمیگیره نباشی ، با قرصها درگیر میشم

 

ترانه از پدیده نیشابوری


برچسب‌ها:
رضا یزدانی, تو یک بایدی, حون تو رگ, برفی
+ جمعه پنجم خرداد ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
امروز برام عکس فرستادی

رفتم رو ابرا...

عکسا رو پاک کردی و گفتی اشتباه شد...

خودت هوامو داشته باش...

خودت هوامو داشته باش...

 بی خبرم نزار ...


برچسب‌ها:
برفی, موریانه
+ جمعه پنجم خرداد ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
چی از این بهتر که زخمم میزنی این یعنی هر لحظه تو تنه منی
شب خودت زخمامو میبندی برام صبح خودت دوباره خنجر میزنی
حاله این روزای خسته مو نبین خیلی ابریم که این بارون شدم
وقتی درد تو به جونم میخرم یعنی خیلی وقته که درمون شدم
من بمیرم از تو دل نمیکنم تویه این روزای ابری و کبود
خودمو روزی سپردم دست تو که تمامه بغضم از دست تو بود

شب به شب تو این اتاقه غرقه تب وقتی جونم پر پرپر زدنه
ثانیه به ثانیه حس میکنم یه نفر خیلی حواسش به منه
بعد زخمه عشقه تو هر جا یکی عاشقه اینه واسم کاری کنه
از کسی که تو بهش فکر میکنی بایدم دنیا پرستاری کنه
من بمیرم از تو دل نمیکنم تویه این روزای ابری و کبود
خودمو روزی سپردم دست تو که تمامه بغضم از دست تو بود

 

پ.ن: دمتون گرم یزدانی و بمانی ترکوندید


برچسب‌ها:
رضا یزدانی, تو یک بایدی, حون تو رگ, برفی
+ پنجشنبه چهارم خرداد ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
قاصدک خبر اورد که میایی

حانه را برای آمادنت آماده کردم

همه سفید 

همه برفی 

مثل تو

 


برچسب‌ها:
برفی, موریانه
+ یکشنبه سی و یکم اردیبهشت ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
یعنی اونی که دنبال بهونه س بره، دوباره بر میگرده؟


برچسب‌ها:
برفی, موریانه
+ سه شنبه بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
ابر می بارد و من میشوم از یار جدا
چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا

ابر و باران و من و یار ستاده به وداع
من جدا گریه کنان ، ابر جدا ، یار جدا

ای مرا در سر هر موی به زلفت بندی
چه کنی بند ز بندم همه یکبار جدا

دیده از بهر تو خونبار شد ، ای مَردمِ چشم
مردمی کن ، مشو از دیده ی خونبار جدا

ابر می بارد و من میشوم از یار جدا
چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا

ابر و باران و من و یار ستاده به وداع
من جدا گریه کنان ، ابر جدا ، یار جدا

 

ترانه سرا: امیر حسرو دهلوی


برچسب‌ها:
همایون شجریان, موریانه, برفی
+ شنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
شبایی هم هست که با یه فالو شدن عید میشه... و عیدیهات میشه همون دو تالایکی که برای ازش گرفتی... 


برچسب‌ها:
برفی, موریانه
+ چهارشنبه بیستم اردیبهشت ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
ببین قانونشه فرصتاتو پشت سر میزاری

اون وقتی که تو رویاهات داری چشماتو میمالی


برچسب‌ها:
برفی, موریانه
+ دوشنبه هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
هر روز یک روز درمیون گاه و بیگاه دارم شماره هات میگیرم... هنوز موفق نشدم صداتو بشنوم... خودت راهو برام باز کن من دارم تلاشمو میکنم. یه فرصت بهم بده....

 

چرا پریشب تماس گرفتی صحبت نکردی؟ یادمه این خطو سه سال پیش بچه و خواهرتو برده بودی پارک باز کرده بودی....این خطم رفت به خاطرات... یه راهی باز کن

 

 

اهنگ هی یو از پینک فلوید 

hey you, don't tell me there's no hope at all

به من نگو که هیچ امیدی نیست...

together we stand, devided we fall...

کنار هم می ایستیم و پیروز میشیم، بدون هم سقوط می کنیم..


برچسب‌ها:
برفی, موریانه
+ دوشنبه هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
الان تو خونه راکی رو دارن میبینن... منم تو اتاق دارم کار میکنم... یه جمله طلایی میگه (تو شرایطی که داره خانوادش میپاشه یعنی زن و یه پسر بچه نوجوونش) رفته بیرون دل پسرشو بدست بیاره.... پسرش میگه اومدی تنبیه کنی منو. راکی میگه نه تنبیه قدیمی شده... 

زندگی، برفی، مردم دنیا گئش کنید بخدا تنبیه قدیمی شده... این فرهنگ 30 سال پیش بعضی ادماست که میگن تنبیه قدیمی شده. عزیزانتونو با تنبیه روبرو نکنید....

 

تنبیه قدیمی شده...

تنبیه قدیمی شده...

تنبیه قدیمی شده...


برچسب‌ها:
برفی, موریانه
+ یکشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
گاهی درختایی رو میکاریم که هرگز زیر زیر سایه اش نخاهیم نشست...


برچسب‌ها:
موریانه, برفی, کشتار یک روح
+ یکشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
چقدر سخته عزیزت جلو چشمات پرپر بشه و نتونی کاری کنی...

لعنت به این زندگی

 

تو میتونستی دکتر باشی... اما خودتو باختی... به کمک بهار و حامد داری خودتو نابود میکنی و بزودی توی مواد مخدر و س.ک.س گیر میفتی و به زوال میری...

 

تو باید دکتر میشدی... یعنی انقدر سخت بود یه کنکور دادن؟ ازم خاستی کنارت باشم تا بتونی تحمل کنی... هنوزم با تمام وجود میگم کنارت هستم.... فقط کافیه تو قدم برداری بیای جلو...

 

زن باش و بیا جلو... مردانه کنارت هستم


برچسب‌ها:
موریانه, برفی, کشتار یک روح
+ یکشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
مواد مخدر استفاده کرد... و من از استرس زیاد اسهال شدم

پ.ن: من سر قولم هستم همینجام... تا تو بتونی اونو فراموش کنی ...

به حرف خانواده ت گوش کن... ول کن اون لعنتی رو....اون آخر هم خودشو هم تو رو به لجن میکشه...

با همه این حرفا من سر قولم هستم.... من اومدم... تو هم زن باش و سر حرفت وایسا... بیا جلو...


برچسب‌ها:
موریانه, برفی
+ یکشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
از تموم دنیا و دار و ندارش

شونه هاتو کم دارم برای بارش


برچسب‌ها:
موریانه, برفی
+ شنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
یجوری ترک خوردم... که تا به امروز کل زندگی متوقف شده... دستم به هیچ کاری نمیره... فکرم آزاد نیست.... کاش میشد یبارم انتخاب با من باشه... دلم برات تنگه... جات خیلی خالیه....امیدوارم در آینده خبرهای خوبی برام داشته باشی.... باهام تماس میگیری


برچسب‌ها:
برفی, موریانه, موریانه مغزم را جوید
+ یکشنبه دهم اردیبهشت ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
وقتی مغزت یه اهنگ از زیر خاک میکشه بیرون.... متنش انگار خودت نوشتی(آهنگ واست میمیرم از سون یاند).... میخام بهت بگم انقدر با شرایطت جوره....هوا تاریکه حدود ساعت 10 شب و تنهایی و اون اهنگو پلی میکنی

تا کلمه اولو میای با اهنگ بخونی (سردی نگاهو بشکن...) نصفه و نیمه صدات از تهه گلو در میاد و بغضت صداتو خفه میکنه و فقط ازت اشک میاد...

وقتی هر کلمه رو میخای با اهنگ بخونی انگار یه بمب بغض و اشک توی وجودت میشکنه...

این یعنی دیگه کاری ازت بر نمیاد...

باید منتظر باشی تا خدا درست کنه همه چی رو برات


برچسب‌ها:
موریانه, برفی
+ پنجشنبه هفتم اردیبهشت ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
کار از حاستن و نخاستن گذشته ...

کار از خاطره و خاطره ها گذشته ...

خدایا من درد دارم....

درد دارم....

درد دارم...

گلوم داره مترکه...

دارم خفه میشم...

دارم خفه میشم...

دیگه گریه هم جواب نمیده...

خدایا من درد دارم...

اگر صدامو میشنوی...

اگر کاری از دستت بر میاد...

اگر از من میخای بشنوی حالمو...

بدون که من درد دارم...

خودت بدادم برس...


برچسب‌ها:
موریانه, برفی
+ چهارشنبه ششم اردیبهشت ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
+وقتی تورو بغل می‌کنم میبوسمت، ته ریشم به گلوت می‌گیره و‌ بی اختیار کم میاری و‌ می‌خندی

+یا وقتی از پشت بغلت می کنم و میبوسمت از چپ بعد بوس شماره ۱، حین بوسیدن طرف راست صورتت میاری و بدون صحبت بهم میفهمونی نوبت این یکی طرف گردنت. وقتی می‌خندی و با خنده، تند تند جا به جا می‌کنی صورتت، طرف راست و چپ گردنت،

وای خدای من مگه صدای اون خنده خالی قشنگ از ذهن آدم بیرون میرن؟ مگه اون چشمای خندون رو میشه فراموش کرد؟؟ مگه اون بوی تن تورو میشه فراموش کرد؟

مگه میشه آدم اون چهره خندون و پرستیدنیتو فراموش کنه...

یاد آهنگ داریوش میفتم:

بوی گندم مال، هر چی که دارم مال تو

بوی گندم مال، هر چی که دارم مال تو

بوی گندم مال، هر چی که دارم مال تو

---
میدونی چیه زندگی من؟ +دوست داشتم تنها ملکه زندگی من تو باشی و قابل دسترس

+دوست داشتم خدا هر هزینه ای داشت ازم می‌گرفت ولی این زندگی با تو بودن رو بهم هدیه می‌داد

#برفی #زندگی #فنچ #یادگاری #ضجه #شرابی #هدیه #هدیه_خدا #هدیه_زندگی #۳۱ #شراب_کهنه_من #فوق_العاده #رویایی #پرستیدنی #شیرینی #خون_تو_رگ #۱۵_۰۱_۹۵ #شب


برچسب‌ها:
برفی, زندگی
+ چهارشنبه شانزدهم فروردین ۱۳۹۶ زمستانی ترین |