برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...
چقدر نیاز داشتم امشب صحبت میکردیم....

جرات من تویی نباشی نیستم...

از الان مراقبت من از تو شروع شده...

یجورایی انگار هم به خودم بدهکارم هم بتو...

بیخبرم نزار....


برچسب‌ها:
برفی, 92, تو خون تو رگ, تو یک بایدی
+ سه شنبه نهم خرداد ۱۳۹۶ زمستانی ترین |