|
برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...
|
تو همسفر نیمه راه منی چگونه هنوز از تو میگویم
پناه منی تکیه گاه منی که زمزمه ات مانده در گوشم
گناه منی بی گناه منی که بار غمت مانده بر دوشم
بهانه ی من بغض خانه ی من گرفته دلم گریه میخواهم
خیال خوش عاشقانه ی من همیشه تویی آخرین راهم
بهانه ی من بغض خانه ی من گرفته دلم گریه میخواهم
خیال خوش عاشقانه ی من همیشه تویی آخرین راهم
صدای توام پا به پای توام تو میبری ام رو به خاموشی
غریبه ترین آشنای توام که میشکدم این فراموشی
تمام منی نا تمام منی چه بغضی بدی در گلو دارم
بیا و بگو فکر حال منی ببین که هنوز آرزو دارم
بهانه ی من بغض خانه ی من گرفته دلم گریه میخواهم
خیال خوش عاشقانه ی من همیشه تویی آخرین راهم
بهانه ی من بغض خانه ی من گرفته دلم گریه میخواهم
خیال خوش عاشقانه ی من همیشه تویی آخرین راهم
پ.ن: علیرضا تو بینظیری... این ترانه رو هم دوست دارم... یاد اولین کاری که ازت شنیدم افتادم (راز دل)... سرت سلامت پسر خوب


زندگی خوب است که گیری دلبری نکو
تا فروشی هر دو جهان بر یک تار مو
خنده اش عشق است و روح است و جان است
رویش آمیـز هـر دو جهان است
چون نگاهش یک سو ، روی ماهـش بر او
تاب سنبل بوی گل دارد این گیسو
یک نگاه یار من ، میـبرد صبر و قرار من
کند شکار دل و جان من ، مثال شیر نر
دیـدم چشم مست یار ، روی مهوش نگار
با خود برده دل و دینم ، نموده چنینم