برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...

این دفه موهاشو قرمز کرده بود


برچسب‌ها:
رضا یزدانی, قرمز
+ پنجشنبه هشتم آبان ۱۳۹۹ زمستانی ترین |

پا نمیداد این ترانه

بی خیال بد بیاری

زنده باد این عاشقانه

 


برچسب‌ها:
رضا یزدانی, تهران گردی
+ شنبه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۹ زمستانی ترین |

تو بخوای از من مرگم آسونه
جز تو چی دارم من دیوونه
روزگارم سخت
روزگارت خوش
پرم از این غم
غم آدم کش
تو با لبخندت دردمو کم کن
من پر از حرفم
پس شکنجم کن
عشقت همه چیز من بود
وقت عاشق شدن بود
کارم بی تو تمومه
جز تو کی آرزومه؟
عشقت همه چیز من بود
وقت عاشق شدن بود
کارم بی تو تمومه
جز تو کی آرزومه؟

 

پ.ن: مهدی ایوبی تو خیلی خیلی خیلی کار درستی... دمت گرم پسر  کاراتو خیلی خیلی خیلی دوست دارم. رضا یزدانی تو بی نظری وقتی میخونی انگار بند بند وجود ادم داره اعتراف میکنه.... دمتون گرم ... راهتون باز و روشن....

 

ترانه سرا : مهدی ایوبی

خواننده : رضا یزدانی

آهنگساز : میلاد بابایی


برچسب‌ها:
رضا یزدانی, 1398, فارسی, 1
+ جمعه هفدهم آبان ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

اما پناهی جز تو و دستات ندارم
نتهایی تقدیرم شده اما میدونم
تنها کنار تو میشه طاقت بیارم
من توو خودم موندم ولی تو باورم کن
حتی اگه زبانِ تو برام غریبست
حتی اگه یخ زده خورشید نگاهم
با تو شبیه آینه ‌ام شفافو یک دست
اسم منو از ته دل صدا بزن باز
حتی اگه جوابی از من نشنیدی
داره جوونه میزنه دستایِ خالی من
نگو که از شکفتن من نا امیدی
وقتی که دنیا تنهام میذاره تو درکم کن، تو درکم کن
وقتی که چشمام بارون میباره تو درکم کن، تــــو

جهان داره پیش چشمام دائم میچرخه
پرهای پروازم به جایی گیر کرده
من اهل آبی هایی دورو غرق نورم
اما یکی پای منو زنجیر کرده
درکم کنو هم بال این تنهاترین باش
تا اوج پرواز منو خودت ببینی
من میرسم به لحظه های خوب شادی
اگه تو هم کنار تنهاییم بشینی
وقتی که دنیا تنهام میذاره تو درکم کن، تو درکم کن
وقتی که چشمام بارون میباره تو درکم کن تـــو


برچسب‌ها:
رضا یزدانی, حسن علیشیری, 1395, فارسی
+ پنجشنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

یعنی خیلی وقته که درمون شدم


برچسب‌ها:
رضا یزدانی, زخمی
+ سه شنبه بیست و هشتم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

و از اهالی امروز بود
و با تمام افق های باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید
صداش
به شکل حزن پریشان واقعیت بود
و پلک هاش
مسیر نبض عناصر را
به ما نشان داد
و دست هاش
هوای صاف سخاوت را ورق زد
و مهربانی را
به سمت ما کوچاند داد

و او بشیوه ی باران پر از طراوت تکرار بود
و او به سبک درخت
میان عافیت نور منتشر میشد
همیشه کودکی باد را صدا میزد
همیشه رشته ی صحبت را
به چفت آب گره می زد
و بارها دیدیم
که با چقدر سبد
برای چیدن یک خوشه ی بشارت رفت

ولی نشد
که روبروی وضوح ِ کبوتران بنشیند
و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصله ی نورها دراز کشید
و هیچ فکر نکرد
که ما میان پریشانی تلفظ درها
برای خوردن یک سیب
چقدر تنها ماندیم

بزرگ بود و هست
بزرگ بود و هست..
بزرگ بود و هست
بزرگ بود و هست..


برچسب‌ها:
رضا یزدانی, سهراب سپهری, شعر, 1
+ سه شنبه بیست و هشتم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

اما پناهی جز تو و دستات ندارم
نتهایی تقدیرم شده اما میدونم
تنها کنار تو میشه طاقت بیارم
من توو خودم موندم ولی تو باورم کن
حتی اگه زبانِ تو برام غریبست
حتی اگه یخ زده خورشید نگاهم
با تو شبیه آینه ‌ام شفافو یک دست
اسم منو از ته دل صدا بزن باز
حتی اگه جوابی از من نشنیدی
داره جوونه میزنه دستایِ خالی من
نگو که از شکفتن من نا امیدی
وقتی که دنیا تنهام میذاره تو درکم کن، تو درکم کن
وقتی که چشمام بارون میباره تو درکم کن، تــــو

جهان داره پیش چشمام دائم میچرخه
پرهای پروازم به جایی گیر کرده
من اهل آبی هایی دورو غرق نورم
اما یکی پای منو زنجیر کرده
درکم کنو هم بال این تنهاترین باش
تا اوج پرواز منو خودت ببینی
من میرسم به لحظه های خوب شادی
اگه تو هم کنار تنهاییم بشینی
وقتی که دنیا تنهام میذاره تو درکم کن، تو درکم کن
وقتی که چشمام بارون میباره تو درکم کن تـــو


برچسب‌ها:
رضا یزدانی, حسن علیشیری, 1395, فارسی
+ سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

اما پناهی جز تو و دستات ندارم
نتهایی تقدیرم شده اما میدونم
تنها کنار تو میشه طاقت بیارم
من توو خودم موندم ولی تو باورم کن
حتی اگه زبانِ تو برام غریبست
حتی اگه یخ زده خورشید نگاهم
با تو شبیه آینه ‌ام شفافو یک دست
اسم منو از ته دل صدا بزن باز
حتی اگه جوابی از من نشنیدی
داره جوونه میزنه دستایِ خالی من
نگو که از شکفتن من نا امیدی
وقتی که دنیا تنهام میذاره تو درکم کن، تو درکم کن
وقتی که چشمام بارون میباره تو درکم کن، تــــو

جهان داره پیش چشمام دائم میچرخه
پرهای پروازم به جایی گیر کرده
من اهل آبی هایی دورو غرق نورم
اما یکی پای منو زنجیر کرده
درکم کنو هم بال این تنهاترین باش
تا اوج پرواز منو خودت ببینی
من میرسم به لحظه های خوب شادی
اگه تو هم کنار تنهاییم بشینی
وقتی که دنیا تنهام میذاره تو درکم کن، تو درکم کن
وقتی که چشمام بارون میباره تو درکم کن تـــو

 

پ.ن: رضا یزدانی عالی هستی تو .... این کارت خیلی خیلی دلیه و دلنشینه برام... چندتا شاعر کولاک باهاشون کار کردی یکیش همین حسن علیشیریه... کارش درسته.... دم همتون گرم...


برچسب‌ها:
رضا یزدانی, حسن علیشیری, 1395, فارسی
+ چهارشنبه یکم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
لحن لبخندش هنوزم مسریه
حالت چشماش آدم میکشه
مث یه بیماری بی انتها
یه دفعه میاد و کم کم میکشه

بس که اسفند تنش بی رحم بود
زندگیم روی لباش کز کرده بود
واسه کشتن چشماش کافی نبود
این دفعه موهاشو قرمز کرده بود

من تمام زندگیمو ریختم توی مرداب نگاه سرد اون
بی زره رفتم به جنگ تن به تن به ستیز خنده ی نامرد اون

مثل یه ویرونی بی ابتدا
مثل جنگیدن برای باختن
مثل تصویرای غرق دلهره
وقتی از ما عکس می انداختن

مطمئن از این که پایانش خوشه
مثل یه اسب کهر میتاختم
اون فقط عشق منو از دست داد
من تمام زندگیمو باختم

من تمام زندگیمو ریختم توی مرداب نگاه سرد اون
بی زره رفتم به جنگ تن به تن به ستیز خنده ی نامرد اون

من تمام زندگیمو ریختم توی مرداب نگاه سرد اون
بی زره رفتم به جنگ تن به تن به ستیز خنده ی نامرد اون

خواننده: رضا یزدانی / ترانه: میثم یوسفی


برچسب‌ها:
رضا یزدانی, میثم یوسفی, برفی و فنچ, 1
+ شنبه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۷ زمستانی ترین |
احساس میکنم تورو از پشت اینه همه سکوت
تو کافه بارون میگیره وقتی میشینم رو بروت
از راه که میرسی بازم عطرت می پیچه تو هوا
فنجونم رو پر میکنی از حس طعمی آشنا
وقتی نگاهم میکنی خورشید تکراری میشه
همینجا روی این زمین رود عسل جاری میشه
حوا تویی هرجا تو باشی بهشته
سیبی که چیدی ابتدای سرنوشته
کافه ,خیابون, خونه یا هرجا که باشی
میتونیم از دنیا و تلخی هاش جدا شیم
چیزی بگو بانوی من کلافه ام ازین سکوت
میشکنه بغض آخرم وقتی میشینم رو بروت
چیزی بگو شاید صدات حریف دلتنگی بشه
شاید شب سیاه, سفید با واژه هات رنگی بشه
شاید که بیدارم کنی از خوابی که کابوسمه
دارم به دریا میزنم چشمای تو فانوسمه
حوا تویی هرجا تو باشی بهشته
سیبی که چیدی ابتدای سرنوشته
کافه ,خیابون, خونه یا هرجا که باشی
میتونیم از دنیا و تلخی هاش جدا شیم​

 

 

حسن جان متنت بی نظیره... رضا هم عالی این کارو اجرا کرد.... یعنی تنها کسی که میتونست حق مطلبو ادا کنه رضا یزدانی بود... دمتون گرم

البته ورژن جدیدی که دادی بیرون گیراییه ورژن قدیمی رو نداره... همون اولی که ریلیز کردی عالی بود...


برچسب‌ها:
رضا یزدانی, حسن علی شیری
+ یکشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۷ زمستانی ترین |
شب به شب تو این اتاقه غرقه تب وقتی جونم پر پرپر زدنه
ثانیه به ثانیه حس میکنم یه نفر خیلی حواسش به منه
بعد زخمه عشقه تو هر جا یکی عاشقه اینه واسم کاری کنه


برچسب‌ها:
رضا یزدانی
+ جمعه بیست و سوم شهریور ۱۳۹۷ زمستانی ترین |
حالا که تو کنار من نیستی
عاشقو بیقراره من نیستی
دشمنی دیگه یار من نیستی
دلخوشی ندارم این روزا
پر شده دیگه کاسه ی صبرم منو بیرون بیارین از قبرم
من همون آسمون پر ابرم دوست دارم ببارم این روزا
بی تو غمگینو گیجو بی تابم چند وقته شبا نمیخوابم
دیگه تو راه نرو رو اعصابم من خودم بیقرارم این روزا
کی میگه تو همیشه باهامی یا همون آدمی که میخوامی
تو همون درد بی سرانجامی
که بهش من دچارم این روزا

اینکه مه نیست دود سیگاره
قابه عکست هنوز رو دیواره
خوب نگاه کن ببین چطور داره میگذره روزگارم
با من از زلفه یار صحبت کن از زمانه قرار صحبت کن
یه کمی از بهار صحبت کن خشکو بی برگو بارم
بی تو غمگینو گیجو بی تابم
چند وقته شبا نمیخوابم
دیگه تو راه نرو رو اعصابم من خودم بیقرارم این روزا
کی میگه تو همیشه باهامی یا همون آدمی که میخوامی
تو همون درد بی سرانجامی
که بهش من دچارم این روزا


برچسب‌ها:
رضا یزدانی
+ جمعه دوازدهم مرداد ۱۳۹۷ زمستانی ترین |
ادامه بده به لبخند، به نگاه، به جشن
از همان حرف های ساده بزن
مثلن بگو چه روز بدی
چه غذای بی نمکی
و هوا چه گرفته ست!
ادامه بده به معجزه به حضور به عطر
و از همان کارهای ساده بکن
مثلن بیا دکمه پیرهنم را بدوز
روزنامه بخوان
یا بزن زیر آوازِ بی حوصلگیت
اما فقط ادامه بده!
این روزهای هولناک را
بی نمک، بدون دگمه، ابری
نیستی و اتفاقهای تلخ
ساده می افتند!
نیستی و ترس های کوچک
بزرگ می شوند!
و مهم نیست چند شنبه است
و مهم نیست ساعت چند است
چه احمقانه زنده ام
چه وحشیانه نیستی ...
چه احمقانه زنده ام
چه وحشیانه نیستی ...
چه عاشقانه بود عمرمان
چه زخم روزمرّه ای


برچسب‌ها:
رضا یزدانی
+ دوشنبه سیزدهم فروردین ۱۳۹۷ زمستانی ترین |
تو جا زدی تو عشق و من تنهام
باید تمام راهو برگردم
تو از گذشته خاطره داری
من با گذشته زندگی کردم

تنها تر از آغاز این برزخ
تنها تر از وقتی شروع کردیم
پایان این رابطه غمگین بود
ما اشتباهی آرزو کردیم

از وقتی فهمیدم کم آوردی
بغض م شکست و عشق یادم رفت
دلتنگی دنیای منو پر کرد
دلخوشی هامو مفت دادم رفت

دلواپس تنهاییام بودی
این مشکل و با اشک حل کردم
آغوش خالیم خونه رو ترسوند
خاطره هامو جات بغل کردم

تو جا زدی تو عشق و من تنهام
باید تمام راهو برگردم
تو از گذشته خاطره داری
من با گذشته زندگی کردم

تنها تر از آغاز این برزخ
تنها تر از وقتی شروع کردیم
پایان این رابطه غمگین بود
ما اشتباهی آرزو کردیم


برچسب‌ها:
رضا یزدانی
+ سه شنبه بیست و نهم اسفند ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
شنیدم تا از خونه بیرون میای جنون زمین و زمان حتمیه
تو از آذری بگذری پیش پات قیام یه ستار خان حتمیه
واسط برج میلاد قد میکشه نیایش میوفته رو خط چشت
شنیدم که پیروزی تو مشتته یه نیرو هوایی شده ارتشت
رو بام ولنجک بهم زول زدی منو جای تهران نگاه میکنی
تو بغضم ترافیک همت گمه ترافیکو با خنده وا میکنی
انقدر دوری از من که میشه شنید اوج بن بستو تو صدات
من از کوچه های این شهر شلوغ هیچی غیر از تو نمیخوام

تو انقدر گرمی که با دیدنت کلک چال و توچال هم تب کنن
باید سنگ فرش ولیعصرو سر راهت از نو مرتب کنن
من از خط آبیه چشمای تو دارم انقلابو رصد میکنم
نمیدونم این دفعه ی چندمه که دروازه شمرونو رد میکنم
شنیدم تو از خونه بیرون میای درختای تجریش حظ میکنن
تو که ساکتو بستی اخبار گفت دارن پایتختو عوض میکنن
انقدر دوری از من که میشی شنید اوج بن بستو تو صدات
من از کوچه های این شهر شلوغ هیچی غیر از تو نمیخوام


برچسب‌ها:
رضا یزدانی
+ سه شنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
خاطرات تو که باشه با گذشته بی حسابم
تو کدوم صندوق پسته نامه های بی جوابم
جونمو برات میدادم هرچی میگفتی همون بود
غم و غصه که نداشتیم دنیا قد کوچمون بود
دنیارو بهم میریختم اگه تو لب تر میکردی
وقتی آینده عجیبه به گذشته برمیگردی
من یه قاب عکس کهنه تو هجوم خاطراتم
به چشات خلاصه میشه آخرین راه نجاتم
دوره ی دیوونگیمو هیجان زندگیمو عشق ۱۵ سالگیمو
چشمای تو یادم انداخت
لحظه های انتظارو دل دل عقربه هارو حال اولین قرارو
چشمای تو یادم انداخت
دوره ی دیوونگیمو هیجان زندگیمو عشق ۱۵ سالگیمو
چشمای تو یادم انداخت
لحظه های انتظارو دل دل عقربه هارو حال اولین قرارو
چشمای تو یادم انداخت
خاطرات من یه دشت از سوسنای چلچراغه
خنده های تو هنوزم همه جای این اتاقه
من یه قاب عکس کهنه تو هجوم خاطراتم
به چشات خلاصه میشه آخرین راه نجاتم
دوره ی دیوونگیمو هیجان زندگیمو عشق ۱۵ سالگیمو
چشمای تو یادم انداخت
لحظه های انتظارو دل دل عقربه هارو حال اولین قرارو
چشمای تو یادم انداخت
دوره ی دیوونگیمو هیجان زندگیمو عشق ۱۵ سالگیمو
چشمای تو یادم انداخت
لحظه های انتظارو دل دل عقربه هارو حال اولین قرارو
چشمای تو یادم انداخت


برچسب‌ها:
مهدی ایوبی, رضا یزدانی
+ سه شنبه سی ام خرداد ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
حوا تویی
هرجا تو باشی بهشته
سیبی که تو چیدی ابتدای سرنوشته
کافه خیابون خونه یا هرجا که باشی
میتونیم از دنیا و تلخیهاش جداشیم


برچسب‌ها:
رضا یزدانی, حسن علی شیری
+ یکشنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۶ زمستانی ترین |

احساس می‌کنم تو رو ازپشت اینهمه سکوت
تو کافه بارون می‌گیره وقتی می‌شینم روبه‌روت
از راه که می‌رسی بازم عطرت می پیچه تو هوا
فنجونمو پر می‌کنی از حس طعمی آشنا
وقتی نگاهم می‌کنی خورشید تکراری می‌شه
همین‌جا روی میزمون رود عسل جاری می‌شه!

حوا تویی! هر جا تو باشی بهشته
سیبی که چیدی ابتدای سرنوشته
کافه، خیابون، خونه یا هر جا که باشیم
می تونیم از دنیا و تلخی هاش جداشیم

چیزی بگو بانوی من! کلافه ام از این سکوت
میشکنه بغض آخرم وقتی میشینم روبروت
چیزی بگو شاید صدات حریف دلتنگی بشه
شاید شب سیاه سفید با واژه هات رنگی بشه
شاید که بیدارم کنی از خوابی که کابوسمه
دارم به دریا می زنم چشمای تو فانوسمه

حوا تویی! هر جا تو باشی بهشته
سیبی که چیدی ابتدای سرنوشته
کافه، خیابون، خونه یا هر جا که باشیم
می تونیم از دنیا و تلخی هاش جداشیم

 

پ.ن: یزدانی تو کی هستی .... روحت شاد


برچسب‌ها:
رضا یزدانی
+ جمعه دوازدهم خرداد ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
با اینکه میگریزم از آغوشه گرمت اما پناهی جز تو و دستات ندارم
تنهایی تقدیرم شده اما میدونم تنها کنار تو میشه طاقت بیارم
من تو خودم موندم ولی تو باورم کن حتی اگه زبان تو برام غریبست
حتی اگه یخ زده خورشید نگاهم با تو شبیه آینه ام شفاف و یک دست
اسم منو از ته دل صدا بزن باز حتی اگه جوابی از من نشنیدی
داره جوونه میزنه دستای خالیه من نگو که از شکفتنه من نا امیدی
وقتی که دنیا تنهام میذاره تو درکم کن تو درکم کن
وقتی که چشمام بارون میباره تو درکم کن تو درکم کن

جهان داره پیشه چشمام دائم میچرخه پرهای پروازم به جایی گیر کرده
من اهل آبی های دور و غرقه نورم اما یکی پای منو زنجیر کرده
درکم کن و همباله این تنهاترین باش تا اوجه پرواز منو خودت ببینی
من میرسم به لحظه های خوب شادی اگه تو هم کنار تنهاییم بشینی
وقتی که دنیا تنهام میذاره تو درکم کن تو درکم کن
وقتی که چشمام بارون میباره تو درکم کن تو درکم کن

 

پ.ن: رضا یزدانی بازم زدی تو هدف... دمت گرم


برچسب‌ها:
رضا یزدانی
+ سه شنبه نهم خرداد ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
چی از این بهتر که زخمم میزنی

این یعنی هر لحظه تو تنه منی

شب خودت زخمامو میبندی

برام صبح خودت دوباره خنجر میزنی

حاله این روزای خسته مو نبین

خیلی ابریم که این بارون شدم

وقتی درد تو به جونم میخرم

یعنی خیلی وقته که درمون شدم

من بمیرم از تو دل نمیکنم

تویه این روزای ابری و کبود

خودمو روزی سپردم دست تو

که تمامه بغضم از دست تو بود

شب به شب تو این اتاقه غرقه تب

وقتی جونم پر پرپر زدنه

ثانیه به ثانیه حس میکنم

یه نفر خیلی حواسش به منه

بعد زخمه عشقه تو هر جا یکی

عاشقه اینه واسم کاری کنه

از کسی که تو بهش فکر میکنی

بایدم دنیا پرستاری کنه

من بمیرم از تو دل نمیکنم

تویه این روزای ابری و کبود

خودمو روزی سپردم دست تو

که تمامه بغضم از دست تو بود


برچسب‌ها:
رضا یزدانی
+ دوشنبه هشتم خرداد ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
هر بار که از خونه میری ، دلشوره جونمو میگیره
بارونی میپوشی و هر بار ، توو خونمون بارون میگیره
بارونی میپوشی و ابرا ، از دیدنت دست پاچه میشن
دیدن نداره رفتنه تو ، دیدن نداره مُردنِ من
میدونم از حالی که دارم ، این روزا کلافه میشی
میدونی آشوبه توو دنیام ، بارونیتو وقتی میپوشی
سرگیجه های بعدِ سیگار ، با سُرفه و با چشمای خیس
تومورهای تنهاییامه ، ژِست های تووی کافه ها نیست
بارونیتو وقتی میپوشی ، من ته نشین میشم توو سر درد
دکتر تو رو تجویز کرده ، این وضعیت با من چه ها کرد
هر بار میری من هزار سال ، توو خاطراتم پیر میشم
خوابم نمیگیره نباشی ، با قرص ها درگیر میشم
میدونم از حالی که دارم ، این روز ها کلافه میشی
میدونی آشوبِ توو دنیام بارونیتو وقتی میپوشی
وقتی دوری دلم برات تنگه ،وقتی هستی بهونه میگیرم
گرچه با تو هم نمیسازم ، بی تو با کُل شهر درگیرم
پُرِ از یأسم و پُر از تردید ، زُل زدم به چشمای ساعت
مثل روزای آخرِ اسفند ، پُرِ دلشوره های بی علت
بارونیتو وقتی میپوشی ، من ته نشین میشم توو سَر درد
دکتر تو رو تجویز کرده ، این وضعیت با من چه ها کرد
هر بار میری من هزار سال ، توو خاطراتم پیر میشم
خوابم نمیگیره نباشی ، با قرصها درگیر میشم

 

ترانه از پدیده نیشابوری


برچسب‌ها:
رضا یزدانی, تو یک بایدی, حون تو رگ, برفی
+ جمعه پنجم خرداد ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
چی از این بهتر که زخمم میزنی این یعنی هر لحظه تو تنه منی
شب خودت زخمامو میبندی برام صبح خودت دوباره خنجر میزنی
حاله این روزای خسته مو نبین خیلی ابریم که این بارون شدم
وقتی درد تو به جونم میخرم یعنی خیلی وقته که درمون شدم
من بمیرم از تو دل نمیکنم تویه این روزای ابری و کبود
خودمو روزی سپردم دست تو که تمامه بغضم از دست تو بود

شب به شب تو این اتاقه غرقه تب وقتی جونم پر پرپر زدنه
ثانیه به ثانیه حس میکنم یه نفر خیلی حواسش به منه
بعد زخمه عشقه تو هر جا یکی عاشقه اینه واسم کاری کنه
از کسی که تو بهش فکر میکنی بایدم دنیا پرستاری کنه
من بمیرم از تو دل نمیکنم تویه این روزای ابری و کبود
خودمو روزی سپردم دست تو که تمامه بغضم از دست تو بود

 

پ.ن: دمتون گرم یزدانی و بمانی ترکوندید


برچسب‌ها:
رضا یزدانی, تو یک بایدی, حون تو رگ, برفی
+ پنجشنبه چهارم خرداد ۱۳۹۶ زمستانی ترین |
 

ادامه بده
به لبخند
به نگاه
به جشن
از همان حرفهای ساده بزن
مثلا بگو چه روز بدی
چه غذای بی نمکی
و هوا چه گرفتست...!

ادامه بده
به معجزه
به حضور
به عطر
از همان کارهای ساده بکن!
مثلاً بیا
دکمه پیرهنم را بدوز
روزنامه بخوان
یا بزن زیر آواز بی حوصله گیت

اما فقط ادامه بده
این روزهای هولناک را
بی نمک
بدون دکمه
ابری...

نیستی و اتفاق های تلخ، ساده می افتند
نیستی و ترس های کوچک، بزرگ می شوند
ومهم نیست چند شنبه است
ومهم نیست ساعت چند است
چه احمقانه زنده ام
چه وحشیانه نیستی
چه عاشقانه بود عمر من
چه زخم روزمره ای


برچسب‌ها:
رضا یزدانی
+ شنبه سی ام اردیبهشت ۱۳۹۶ زمستانی ترین |