برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...
|
آبی تر از هر آبی
از چشمای تو میگم این آیه ها ی آبی
دریاهای بی تابی
آبی آبی مهتابی
آبی تر از هر آبی
از چشمای تو میگم این آیه ها ی آبی
دریاهای بی تابی
آبی یعنی دل من
دریایی که اسیره این چهره ی تقدیره که رنگ از تو میگیره
وقتی که خیره میشم به عمق حوض کاشی
حس میکنم تو هستم حتی اگه نباشی
من رنگ گنبدا رو چشمای تو میبینم
سجدم به جانب توست اینه معنای دینم
ابی آبی
آبی آبی مهتابی
آبی تر از هر آبی
از چشمای تو میگم این آیه ها ی آبی
دریاهای بی تابی
دل خسته ام از اینجا از آدمای دنیا
همین امروز و فردا دل میزنم به دریا
دل میزنم به دریا
رنگ تو رو میپوشم
از عمق آبی عشق چشم تو رو مینوشم
آبی آبی مهتابی
آبی تر از هر آبی
از چشمای تو میگم این آیه ها ی آبی
دریاهای بی تابی
آبی آبی مهتابی
آبی تر از هر آبی
از چشمای تو میگم این آیه ها ی آبی
دریاهای بی تابی
کاش لحظه های رفتن
نمی بارید اشک چشمام
هق هق دلتنگی یامو
می شکستم توی رگهام
دل پر تحملم از
گریه ی من گله داره
چهره ی سرخ غرورم
از شکستم شرمساره
باغ پیوند من و تو
پره از عطر اقاقی
فصل آشنایی ما
سبز خواهد ماند باقی
همه ی آنچه که دارم
پیشکش سادگی تو
سوگلی ترانه هایم
هدیه ی یه رنگی تو
فکر من مباش مسافر
به سپیده ها بیندش
چشم فردا ها به راهه
راه سختی مانده در پیش
ای تولد دوباره
فصل آغاز من و توست
ای رها از رخوت تن
وقت پر کشیدن توست
بهت می گفت دوست داره، آخ که دوست داره هنوز
دلم یه دیوونه شده، واست بی آزاره هنوز
از دل دیوونه نترس، آخ که دوست داره هنوز
وای که دوست داره هنوز
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم
گفتی که با وفا بشم، سهم من از وفا تویی
سهم من از خودم تویی، سهم من از خدا تویی
گفتی که دلتنگی نکن، آخ مگه می شه نازنین
حال پریشون منو، ندیدی و بیا ببین
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم
گفتی که با وفا بشم، سهم من از وفا تویی
سهم من از خودم تویی، سهم من از خدا تویی
گفتی که دلتنگی نکن، آخ مگه می شه نازنین
حال پریشون منو، ندیدی و بیا ببین
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
اونقد بزرگه تنهایی این مرد
که حتی تو دریا نمیشه غرقش کرد
من عاشقت هستم اینو نمیفهمی
یه چیزو میدونم که خیلی بی رحمی
همیشه میگفتی شاهی گدایی کن
ظالم بمون اما مظلوم نمایی کن
هرچی بدی کردی پای من بنویس
نتیجه ی این عشق بازم مساوی نیس
من از عشق من هستم
تو با من آشنا شو
بنفشه بنفشه ام
تو با من همصدا شو
غریبه آی غریبه آی غریبه
عجب چشمای تون عاشق فریبه
نکن امروز را فردا
دلم افتاده زیر پا
بیا ای نازنین ، ای یار
دلم را از زمین بردار
در این دنیای وا نفسا
تویی تنها منم تنها
نکن امروز را فردا
بیا با ما
بیا با ما
در این دنیای نا هموار که میبارد به سر آوار
به حال خود من. نگذار
رهایم کن از این تکرار
بتو عادت کرده بودم
مثل گلبرگی به شبنم
مثل عاشقی به غربت
مثل مجروهی به مرهم
لحظه به لحظه عذابه
لحظه های منه بی تو
تجربه کردنه مرگه
زندگی کردنه بی تو
من که در درگریزم از من
بتو عادت کرده بودم
از سکوت و گریه شب
بتو هجرت کرده بودم
با گل و سنگ و ستاره
از تو صحبت کرده بودم
خلوت خاطره هامو
با تو قسمت کرده بودم
ولی در عشق تو دریایی از دل کم میارم
اگرچه روبرویی مثل آیینه با من
ولی چشمام بسم نیست برای سیر دیدن
نه یک دل نه هزار دل همه دلهای عالم
همه دلها رو میخوام که عاشق تو باشم
تویی عاشق تر از عشق
تویی شعر مجسم
تو باغ قصه از تو سحر گل کرده شبنم
تو چشمات خواتب مخمل شراب ناب شیراز
هزار میخونه اواز هزار و یک شبه راز
میخوام تو رو ببینم نه یک بار نه صد بار
به تعداد نفسهام
برای دیدن تو نه یک چشم نه صد چشم
همه چشنمهارو میخوام
تو رو باید مثل گل نوازش کرد و بویید
با هرچی چشم تو دنیاست فقط باید تو رو دید
تو رو باید مثل ماه رو قله ها نگاه کرد
با هر ی لب تو دنیاست باید تو رو صدا کرد
:: خواننده: ابی ::
نبودی ندیدی چه ویرونه شد دل
نبودی ندیدی پریشونیامو
فقط بادو بارون شنیدن صدامو
غمت سرد و وحشی به ویرونه میزید
دلم باتو خوش بود و پیمونه میزد
دلم باتو خوش بود و پیمونه میزد
نه مرد غلندر نه آتش پرستم
قثط با خیالت شبا مسته مستم
الهی سحر پشت کوه و ببینه
خدا این شبارو از عاشق نگیره
شبای جونی چه بی اعتباره
همش بیقراری همش انتظاره