برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...

به سیاهی برگشته قدم قدم دقایقم
به منو این کاشانه بگو بگو که زنده ایم
تو به گوشم افسانه بگو که دل فسرده ایم


برچسب‌ها:
چارتار, بگو که زنده ایم, 1398, 1
+ پنجشنبه بیست و دوم خرداد ۱۳۹۹ زمستانی ترین |

که پرده ای دیگر بکنم
برهنه میکنم صدا را
که با دلت حرفی بزنم
به تن تو پیوسته نشد دو دست عاشقم
به سیاهی برگشته قدم قدم دقایقم
به منو این کاشانه بگو بگو که زنده ایم
تو به گوشم افسانه بگو که دل فسرده ایم
شب دیرین شیرین نشود نگهت از یادم نرود
تو دعا کن قلبم برهد که به تلخی پایان بدهد
شب است و ناله های طوفان
منو ستاره نافروزان
شب است و ناله های طوفان
منو ستاره نافروزان
به تن تو پیوسته نشد دو دست عاشقم
به سیاهی برگشته قدم قدم دقایقم
به منو این کاشانه بگو بگو که زنده ایم
تو به گوشم افسانه بگو که دل فسرده ایم
به تن تو پیوسته نشد دو دست عاشقم
به سیاهی برگشته قدم قدم دقایقم
به منو این کاشانه بگو بگو که زنده ایم
تو به گوشم افسانه بگو که دل فسرده ایم


برچسب‌ها:
چارتار, بگو که زنده ایم, 1398, 1
+ پنجشنبه بیست و دوم خرداد ۱۳۹۹ زمستانی ترین |

دست من نیست اگه انقد دلم هواتو داره
اگه نمیتونه تنهات بذاره تو که خوب میدونی نداره چاره
دست من نیست اگه بارون میاد یادت میوفتم
به کسی از تو من چیزی نگفتم اگه دستات بیاد باز میشه مشتم
بخواب دنیا کسی دیگه با من کاری نداره
دل بی کس من یاری نداره دل من میل دلداری نداره 
بخواب دنیا کسی دیگه با من کاری نداره
دل بی کس من یاری نداره دل من میل دلداری نداره
نداره
 خودتو دادی تنهاییو یادم نشست روی دلم غصه ی عالم
مگه میشه نریزه اشک آدم مگه میشه که من یادت نباشم
دیگه این دل بلد نمیشه راهشم ی جوری زخم زدی نمیشه پا شم
بخواب دنیا کسی دیگه با من کاری نداره
دل بی کس من یاری نداره دل من میل دلداری نداره نداره
بخواب دنیا کسی دیگه با من کاری نداره
دل بی کس من یاری نداره دل من میل دلداری 
نداره
بخواب دنیا کسی دیگه با من کاری نداره
دل بی کس من یاری نداره دل من میل دلداری نداره
نداره
 


برچسب‌ها:
مهدی جهانی, فارسی, 1398, 1
+ سه شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

توجه نکردی به تنهاییامو
ندیدی چه ترسی نشست تو نگاهمو

مدارا نکردی با دلتنگیامو
فقط خواستی باشی به جایِ خدامو به جایِ خدامو

با هر رد پایی که اندازه کفشته راه میامو
جلو هر کی چشماش شبیه خودت میشه کوتاه میامو

نموندی باهامو

خزونم که از زور تنهایی هام
میخوام مثله پیچک بپیچی به پام

تو دردی من اینو میفهمم ولی
بگو جز تو درمونو از کی بخوام

تو بارونی کهنه کنج خونه
که خیلی چیزا از دله من میدونه

چه آغوش گرمی چه پاییز سردی
چقدر فکر میکردم یه روز برمیگردی

تو داروغه ی شهر تنهاییامی
دروغ قشنگه تویه خنده هامی

خیال میکنی رفتی اما تو هستی
خیال کن هنوز شونه ی گریه هامی

خزونم که از زور تنهایی هام
میخوام مثله پیچک بپیچی به پام

تو دردی من اینو میفهمم ولی
بگو جز تو درمونو از کی بخوام

تو بارونی کهنه کنج خونه
که خیلی چیزا از دله من میدونه

چه آغوش گرمی چه پاییز سردی
چقدر فکر میکردم یه روز برمیگردی

 

پ.ن:

اقا مهرزاد دمت گرم متن قشنگی نوشتی.. شهابم قشنگ کار کرده.. خسته نباشید... کارتون دلنشینه

نمیدونم چم شده این اهنگ که یهویی شنیدم به دلم نشست.... الان رو تکراره نیم ساعتی هست.. دارم پای سیستم کار میکنم فکر کنم حالا حالا  بخونه.. نمیدوم.. دیگه اخر شبه فاز اهنگ خارجی شاد در حد انرژی و دی جی نیست... نمیدونم اگر غمش نفوذ کنه تو مغزم و منو بگیره عوضش میکنم تا قبل اون نه میزارم هی تکرار بشه.. ولی تا غمش منو فرو نبرده گوش میکنم....

بزار بگم چم شده میدونم.. میام عکس پروفایلت باز میکنم.. میخام پیام بدم بهت اما یه چیزی جلومو میگیره.. همینطوری دارم تو نت زمان میگذرونم .. بهتره به پیسی کاریم برگردم الکی روشنه... این لحظه ها هم میگذره.. خدایا شکرت کائنات دوستون دارم... منو بسازین...  دمتون گرم که بدون شما هیچی نیستم


برچسب‌ها:
شهاب مظفری, مهرزاد امیرخانی, 1398, 1
+ سه شنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

تو بخوای از من مرگم آسونه
جز تو چی دارم من دیوونه
روزگارم سخت
روزگارت خوش
پرم از این غم
غم آدم کش
تو با لبخندت دردمو کم کن
من پر از حرفم
پس شکنجم کن
عشقت همه چیز من بود
وقت عاشق شدن بود
کارم بی تو تمومه
جز تو کی آرزومه؟
عشقت همه چیز من بود
وقت عاشق شدن بود
کارم بی تو تمومه
جز تو کی آرزومه؟

 

پ.ن: مهدی ایوبی تو خیلی خیلی خیلی کار درستی... دمت گرم پسر  کاراتو خیلی خیلی خیلی دوست دارم. رضا یزدانی تو بی نظری وقتی میخونی انگار بند بند وجود ادم داره اعتراف میکنه.... دمتون گرم ... راهتون باز و روشن....

 

ترانه سرا : مهدی ایوبی

خواننده : رضا یزدانی

آهنگساز : میلاد بابایی


برچسب‌ها:
رضا یزدانی, 1398, فارسی, 1
+ جمعه هفدهم آبان ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

حیف با اینکه میخواهم تو را
سهمم از عشقت چرا چیزی به جز باران نبود
حیف از من چه میخواهی ببین
این همه تنهایی ام آسان نبود
ای ماه بی تکرار من بغض بی انکار من
با دل دیوانه ام میماندی ای کاش
ای عشق بی پایان من گرمی دستان من
میروی اما کمی دلتنگ من باش
آه ای تمام خواهشم ساحل آرامشم
موج موهایت ببین طوفانیم کرد
آه مستی شبهای من ماه من رویای من
حسرت چشمان تو بارانیم کرد

شراب کهنه ام دلیل مستی ام به رویای عشقت دچارم
چه بی بهانه در دلم نشسته ای که با عشق تو ماندگارم
پس از تو از دل شکسته میرود قرارم قرارم قرارم
چرا ندارمت چرا ندارمت ندارم ندارم ندارم
ای ماه بی تکرار من بغض بی انکار من
با دل دیوانه ام میماندی ای کاش
ای عشق بی پایان من گرمی دستان من
میروی اما کمی دلتنگ من باش
آه ای تمام خواهشم ساحل آرامشم
موج موهایت ببین طوفانیم کرد
آه مستی شبهای من ماه من رویای من
حسرت چشمان تو بارانیم کرد

پ.ن: پسر تو جه صدایی داری... اول اهنگ رفیقت رفت تو مغزم.. حالام این این اهنگ.. یه چیزی تو موزیک  و صدات هست که ادمو گیر میندازه.. از اون گیرایی که دوست دارم همین یه اهنگ رو بارها گوش بدم... دمت گرم... خسته نباشی...

البته اهنگ سفر نرو هم قشنگ بود.. تقریبن تو همین مایه ها بود..


برچسب‌ها:
حجت اشرف زاده, 1398, 1
+ چهارشنبه پانزدهم آبان ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

اونی که رو نمیداد بهت حالا اسمتو مینویسه روی دیوار یه حس
یه نفس یه گردگیری این خونه میخواد برس که تنهایی میکنه تو خونه بیداد برس

اونی که رو نمیداد بهت حالا اسمتو مینویسه روی دیوار یه حس
یه نفس یه گردگیری این خونه میخواد برس که تنهایی میکنه تو خونه بیداد برس

پرم از غر گله تو تنهاییم سوختم بدنم گر گرفت
پرم از غم برس تو تاریکی موندم دلمم مرد چه حیف

من ازت دورم تو برس من یکمی غد و مغرورم برس
اگه بد بودم اگه فاصله ست مجبورم برس

اونی که رو نمیداد بهت حالا اسمتو مینویسه روی دیوار یه حس
یه نفس یه گردگیری این خونه میخواد برس که تنهایی میکنه تو خونه بیداد برس

من از این عالم خستم تو برس چشم رو هر چی آدمه بستم برس
فکر نکن با همه هستم من تو رو میخوام بپا چشات کار نده دستم برس

من از این گله بریدم نگو همه چیت حله تو بی من همون
چشم خوش رنگتو دیدم واسه من بسه من جونمم به تو میدم

اونی که رو نمیداد بهت حالا اسمتو مینویسه روی دیوار یه حس
یه نفس یه گردگیری این خونه میخواد برس که تنهایی میکنه تو خونه بیداد برس

اونی که رو نمیداد بهت حالا اسمتو مینویسه روی دیوار یه حس
یه نفس یه گردگیری این خونه میخواد برس که تنهایی میکنه تو خونه بیداد برس


برچسب‌ها:
تتلو, 1398, 1
+ چهارشنبه یکم آبان ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

یه آهنگ غمگین شبا پخش میشه سونات نبودت تو پائیز جاری
بازم قرصهامو فراموش کردم که تجویز کردی واسه بیقراریم
فراموش کردم قراره نباشی فراموش کردم فراموشیا رو
شبیه سلام تو شاید شنیدم خداحافظی های تو گوشیا رو
فراموش کردم قراره بمیرم
فراموش کردم قراره بمیرم
که بعد از تو جز مرگ چیزی نمونده
یه جوری تمامه جهانم سیاهه 
که شاید جز این رنگ چیزی نمونده

قوی نیستم وقتی از دست میدم
قوی نیستم عشق اصلا قوی نیست
کسی که تو تنهاییهاش پیله بسته
غزل گفته از تو ولی منزوی نیست
عشق اصلا قوی نیست

نترسیدم اما سرم اومد آخر
تو دیدار اول تو رو جا گذاشتم
مثله یوسفی که زلیخا نداره
خودم رو تو قصر تو تنها گذاشتم

یه آهنگ غمگین شبا پخش میشه
سنات نبودت تو پائیز جاری
تموم میشم امشب تو رویایی از تو
تموم میشم امشب تو چشم انتظاری

 

پ.ن: میثم جان متن خیلی خوبی نوشتی... رضا جان تو هم مهشر اجرا کردیش انگار ادم داره با خودش صحبت می کنه... دمتون گرم...


برچسب‌ها:
رضا صادقی, میثم یوسفی, 1398, فارسی
+ دوشنبه یازدهم شهریور ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

ما با هم خاطره داریم
آخر عمرمه اون روز
که ازم چشم برداری
الان تو همون خیابونم که با هم راه میرفتیم اگه این آدما میذاشتن تا خود ماه میرفتیم
مگه کل این دنیا چندتا مثل تو داره بیا که این دلم بی تو تنهاس بی کس و کاره
منو هیشکی نمیفهمه جز تو یه نفر دلو بردار هرجایی ببر نگهش دار پیش خودته
میدونی من فقط دلم میخواست خودتو دلم خوشه به بودن تو نبینم هیچکسیو دورت
منو هیشکی نمیفهمه جز تو یه نفر دلو بردار هرجایی ببر نگهش دار پیش خودته
میدونی من فقط دلم میخواست خودتو دلم خوشه به بودن تو نبینم هیچکسیو دورت
نباشی خوابم نمیبره شب چشم باز بیا تو دستات بچه شم باز همه بهم میگن دستت انداخت
تو ببین چند باره میزنی زیر حرفات هی میگی این دفعه فرق داره
منو هیشکی نمیفهمه جز تو یه نفر دلو بردار هرجایی ببر نگهش دار پیش خودته
میدونی من فقط دلم میخواست خودتو دلم خوشه به بودن تو نبینم هیچکسیو دورت
منو هیشکی نمیفهمه جز تو یه نفر دلو بردار هرجایی ببر نگهش دار پیش خودته
میدونی من فقط دلم میخواست خودتو دلم خوشه به بودن تو نبینم هیچکسیو دورت


برچسب‌ها:
علی یاسینی, هرجای شهر, فارسی, 1398
+ دوشنبه هفتم مرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

به یاد تو نفس نفس بریده ام از این قفس زندان است جهانِ من
عشقت چرا تاوان من شد رفتی غمت پایان من شد
از هر گناهی توبه کردم چشمان تو ایمانِ من شد
تو را چون جانِ خود میدانمت تو را 
چون سایه میپندارمت هر چه تو دوری من صبورم
مرا از غم جدا نمیکنی مرا یک دم صدا نمیکنی
من که گذشتم از غرورم قبلِ از تو من عاشق نبودم
تو آمدی با هر نگاه مرا گرفتارم کنی
این قرارمان نبود از عشق بیزارم کنی
به یاد تو من بیقرارم ای وای هنوز چشم انتظارم
تو را چون جانِ خود میدانمت تو را
چون سایه میپندارمت هر چه تو دوری من صبورم
مرا از غم جدا نمیکنی مرا یک دم صدا نمیکنی
من که گذشتم از غرورم قبلِ از تو من عاشق


برچسب‌ها:
رضا بهرام, کسری زاهدی, فارسی, 1398
+ یکشنبه دوم تیر ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

بگو کِی ؟ بگو کِی؟
بگو کی؟ بگو کو؟
کجاست؟
بگو کی*رم توو دهنت بگو، ها
تقصیرِ من نیست تقصیره توئه
کاری کردی بهت بد پلیه کنه
انقده میکنی تبلیغِ خودتو
یهو پره سگ میشه دورت
دلم پره سنگ ریزه شده حیف
پاهام انگار زنجیره شله
ولی کیف میکنم بالم سبکه نیستی
انگار کسی نیست سنگینش کنه
بگو کِی حالمو بد نکردی
کِی راهمو سد نکردی
بگو کِی ، لعنتی بگو کی
بگو کِی روزمو شب نکردی
کِی توو جمع منو معذب نکردی
بگو کِی ، ها ، لعنتی بگو کی
بگو کی
مخو سوراخ میکنه ، حفاریِ
مغزمو گا*ییده و رفت خوابید
بعده یه عمر کف خوابی
شدیم بازیچه ی یه هشتادی
آبرو ریزی بد رفتاری
نمیفهمدت وقتی حرف داری
حق داری تنها شی
اصاً حق داری بد باشی
کِی راهمو سد نکردی
بگو کِی حالمو بد نکردی
شبا تیره بود شده تیره تر
چشا خیره بود شده خیره تر
یه وحشیِ خیره سر
ههه ، کی*ر خر
شب بیدار ، پنچر گل
ظهر پا میشم عجله طور
روزگار لجنِ گوه
دیگه وقتِ تهِ لجنه اوه
با همه کارد و پنیر
از نظرم همه ک*صخلن
مغزو پُر آرد و خمیر
باغِ وحش تهرونِ منه
بکش کنار پاتو امیر
اما یه چی داد میزنه توو سرت
فقط جلو پاتو نبین
بگو کِی تو فهمیدی
من چمه چه مرگمه
بگو کی مسئوله اون
چیزایی که ول کردمه
بگو کی فهمیدی قبلِ اینکه
بگم چهل مرتبه
بگو کی باعثِ سنگینی
این پاهای ولگردمه، اه
بگو کِی عوضی
بودی فکرِ من و این خونه
برو که بعد از این
هر کی حسِ منو میدونه
برو که دیگه بدم میاد ازت
گوش نکن به چرندیات اصاً
بدو برو که خون لازمم و
جایی هم حرفی ازم زیاد نزن
بگو کِی حالمو بد نکردی
کِی راهمو سد نکردی
بگو کِی، لعنتی بگو کی
بگو کِی روزمو شب نکردی
کِی توو جمع منو معذب نکردی
بگو کِی، بگو کو، بگو کی
ببین، بنی آدم اعضای یکدیگرند
مثلاً تو از به بعد کی*رمایی
بگو کی
بگو کی اینطوری کردت
یه نگاه کن به اون رنگ و رخِ زردت
به اون صورت بی روح و بد و سردت
خودتو توو آینه دیدی؟
بگو کی اینطوری کردت
پُرِ شهوت شدی و دشمن و ضربه
همش پشتِ سرت حرفه
بگو کی؟
تو آخرم هممونو به *گا میدی
بگو چی شد که اینطور شد
پُر از حرفم پره طعنه
بگو کِی اینجوری شدی چرا تازگیا
حتی لباتم دیگه بد طعمه
این دیگه بگا*یی شد
بگو کِی با همه قاطی شدی و
کر کر و خنده
فقط اخم و غم و بحثِ تو با منه
بگو کِی آخه بد شدی تو این همه
بگو کی؟ ها؟
بگو کِی حالمو بد نکردی
کِی راهمو سد نکردی
بگو کِی؟
بگو کی*رم توو دهنت
لعنتی بگو کی
بگو کِی روزمو شب نکردی
کِی توو جمع منو معذب نکردی
بگو کی لعنتی بگو کی
ببین، هر کس بدِ ما به خلق گوید
ما کی*رمون هم حساب نمیکنیم
خودتو بکش ، بلاک
بگو کی ، بعضا وقتا هم همه چی بگ*س
ولی نه مثل لاس وگاس ، خلاص

 

پ.ن:

با اینکه متنشو دوست ندارم... اما وقتی ناراحت باشم میچسبه گوش دادنش... امیر خان اگر اون قسمت که میگی دهه هشتادی رو حذف میکردی بهتر میشد... حالا اونایی که درگیر دهه هشتادی نیستن میخوره تو مغزشون.. چسبه اهنگت کمتر میشه...


برچسب‌ها:
تتلو, بگو کی, 1398, فارسی
+ جمعه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

دیوانه شدم بس که تو دل میبری ای یار از گوشه ی چشم تو غزل می چکد انگار 
من عاشق اینم عشقو با تو ببینم زیباتر از این چیست در قلب تو بنشینم 
ویران شده ام تا با دست تو بنا شم من عاشق اینم مست روی تو باشم 
من عاشق اینم عشقو با تو ببینم زیباتر از این چیست در قلب تو بنشینم 
ویران شده ام تا با دست تو بنا شم من عاشق اینم مست روی تو باشم 

آتش بکشان ریشه بزن سخت بپاشم من خلق شده ام تا که هوادار تو باشم 

معماری اندام تو شاهکار زمانس حرفای تو جذاب ترین شعر جهان است 

من عاشق اینم عشقو با تو ببینم زیباتر از این چیست در قلب تو بنشینم 
ویران شده ام تا با دست تو بنا شم من عاشق اینم مست روی تو باشم 
من عاشق اینم عشقو با تو ببینم زیباتر از این چیست در قلب تو بنشینم 
ویران شده ام تا با دست تو بنا شم من عاشق اینم مست روی تو باشم


برچسب‌ها:
مهدی اسدی طاها, متین غضنفری, فارسی, 1398
+ دوشنبه بیستم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

این قصه با که گویم دردی که سینه دارد دردی که سینه دارد
عشقم که رفته بر باد هرگز وفا ندارد
این قصه با که گویم دردی که سینه دارد دردی که سینه دارد
لیلای من کجایی از من خبر نداری چشمم به گریه نسپار در کوی بیقراری
لیلای من کجایی رفتی چه بی وفایی تنها مکن رهایم در این شب جدایی

دست نسیم دادی گیسوی خود شبانه تا دیده ام که شانت بر دار این زمانه
چشم تو شهر آواز زیباترین بهانه آواره ساز من بود در سوز این ترانه
قلبم که در بیابان حاجت به ناله میداد از داغ این جدایی آواره گشته در باد
لیلای من کجایی از من خبر نداری چشمم به گریه نسپار در کوی بیقراری
لیلای من کجایی رفتی چه بی وفایی تنها مکن رهایم در این شب جدایی


برچسب‌ها:
سالار عقیلی, سعید رمضانی, 1398, فارسی
+ پنجشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

به یاد تو نفس نفس بریده ام از این قفس زندان است جهانِ من
عشقت چرا تاوان من شد رفتی غمت پایان من شد
از هر گناهی توبه کردم چشمان تو ایمانِ من شد

تو را چون جانِ خود میدانمت تو را چون سایه میپندارمت هر چه تو دوری من صبورم
مرا از غم جدا نمیکنی مرا یک دم صدا نمیکنی من که گذشتم از غرورم قبلِ از تو من عاشق نبودم
تو آمدی با هر نگاه مرا گرفتارم کنی این قرارمان نبود از عشق بیزارم کنی
به یاد تو من بیقرارم ای وای هنوز چشم انتظارم

تو را چون جانِ خود میدانمت تو را چون سایه میپندارمت هر چه تو دوری من صبورم
مرا از غم جدا نمیکنی مرا یک دم صدا نمیکنی من که گذشتم از غرورم قبلِ از تو من عاشق نبودم


برچسب‌ها:
رضا بهرام, کسری زاهدی, فارسی, 1398
+ یکشنبه دوازدهم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |