برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...

وقتی که پری از همه کی اشکاتو پاک می کنه؟
جشن تولدتو واست دیگه کی پارتی کنه؟
الان وقتی ناراحتی واسه کی اخم می کنی؟
بگو عصبانی بشی خب قلب کیو زخمی کنی؟

جاییت خراش برداره کی همون جا رو بوسش کنه؟
کی سینه تا گردن و گوشت جاده چالوسش شده؟
کی مث من ها؟

کی مث من تو رو یه بی بی بغل شاه می کشه؟
کی مث من یه دیقه نیستی مغزش گا...ییده شه
کی مث تو گاف که می دم بهم می گه هی کی...رته؟
کی مث من و تو دیدی که همه اش پیگیرته؟

د بگو لعنتی کی الان شبا ماه توئه؟
کی مث من د بگو کی می تونه رامت کنه؟
وقتی دلت بغل می خواد می ری لا دستای کی؟
درست اشکامو ببین بی خود می دی دستمال چی؟
اَه ها؟
بی خود می دی دستمال چی؟

شب ستاره هاشو دوست داره و من گلایه هامو
اون واسه ماهش کلی تاریکی کشیده و من واسه اشکام کلی تنهایی
به نظر من سختی ها و بغضای هر آدمی دارایی و اعتبار اون آدمن

ما کلی اعتبار داریم، ولی چه فایده؟ اعتبارامم برا تو؟
دار و ندارم یه دونه پرایده، پرایدمم برا تو
امیدوارم این خونه رم به گا ندم من به کل
رفتی عجب عنی یهو به عالمم زده شد
من بی تو شدم یه آدم رد خل
اتاقمم به جهنم، انگاری زد یه پل
کی هر کاری کنی می گه عیب نداره حله خب؟
کی به تو از اولش گفت اون رفیقاتو اره کن؟
من از همه دورم
آدما جز تو برا من همه شون مسخره بودن
کی تو رو دور کنه از مردم بی مصرف تو شهر؟
کی حرفتو بفهمه از همه زودتر؟
کیه واست یه همدم خونسرد؟

آه، کی مث من گردنتو می ماله، خون به مغزت برسه؟
کی مث من نمک خونه اس، می ده مزه به حست؟
کی برات رل می چاقه بهتر از کارخونه؟
کی مث من برات یه فرشته ی شاخ دار بوده؟
ها؟

اتفاقاً گاوو سر همین معرفت زیادش می کشن
چون هم شاخ داره هم پستون
ولی هم شیر می ده هم شاخ نمی زنه
خب اینجا به فنا می ری دیگه
چون خوبی که از حد بگذره، عن می آد قاطی آجیل
اون شاخ اگه نیاز نبود طبیعت رو سرت دم می ذاشت مثلاً

کی مث من به هم می ریزه تا یه چند روز نیست پیشت؟
کی مث منو یادش کنی داغ می شه شرتت خیس می شه؟
کی مث من انقده درتی تو رو مریضت شده؟
کی مث من تو جمع دوستاش تو رو عزیزت کنه؟
کی مث من وقتی که نیستی آب روغن قاطی کنه؟
کی مث من عکس لختی هاتو از صفحت پاک می کنه؟
کی واست آس رو کنه تو با یه دو لو ببری؟
کی نگرانت بشه که الان کجایی، چطوری؟

کی مث من تو رو یه بی بی بغل شاه می کشه؟
کی مث من یه دیقه نیستی مغزش گا...ییده شه
کی مث تو گاف که می دم بهم می گه هی کی...رته؟
کی مث منو تو دیدی که همه اش پیگیرته؟

چیه؟ تردید داری؟
چون از تو بعید نی
دوس دارم که هرجایی می رم
خودت باشی بام اصل و حقیقی
چرا تونستی پیشبینی کنی
وقتی ته فصل ندیدی
کافیه فقط پشتم باشی
یهو دیدی با هم اون قصرو خریدیم
کی مث من بود، آخه بی حس ارزون؟
من الان نقدی تو جیبم نیست
ولی خدا هم می رسه از اون
من خودمو ثابت کردم
حالا رک بگو کی ژسته، ترسو؟
یک کلام کی عین من بود؟
مستقیم همین یه فرمون
کی مث من واسه ت دعوا کرد؟
سرش پایین بود می دید پر پاکم
تو عین گل بودی منم تریاکم
دود می کرد واسه ت روزی صد پاکت؟
دوس دارم که خلوت کنیم
هنو می شه لب جدول دویید
یکی باشه قطعاً تویی
باز چسبوند، کمتر برید
دوس دارم که بغلت کنم
یه عمر فک کنم هدفت شدم
اگه خلاف همه هم بری
باز من می آم طرفت گلم
پرم از همه
پرم از دنیا
آدما که گهن از بنیاد
از حرفای فیک الکی
از رفتار جلف پلنگی
از نگاه معنی دار
از وقتی که سردی بام
از اون روز که لو دادی منو
پوشیده بود تی شرت سرخ آبیه رو
اسمتو شنیدم پرم ریخت
دنیا می کشید تو سرم جیغ
این همه احساس ثمر این؟
پس نگو چرا کم حرفی
کی مث من تو رو یه بی بی بغل شاه می کشه؟

کی مث من یه دیقه نیستی مغزش گا...ییده شه
کی مث تو گاف که می دم بهم می گه هی کی...رته؟
کی مث منو تو دیدی که همه اش پیگیرته؟

د بگو کی مث من این جوری بیچاره ات شده؟
کی مث من با یکی چشم تو چشم بشی پاره ات کنه؟
کی مث من دوست داره؟
کی می شه غیرتی روت؟
کی واسه اش موهای تو دونه دونه اش قیمتی بود؟
کی مث منو ببینی هی بی خودی دستپاچه شی؟
خسته بشی خستگیت درمی ره پس با ماچ کی؟
کی مث من با یکی مث تو می تونه تا کنه؟
کی گره موهاتو تا صبح بیدار می مونه وا کنه؟

خب این جوری شاید یکم احمقانه به نظر بیاد اما
کی مث من رو هر نگاهت صد جور فیریک می زنه؟
کی اصن در مورد تو به این چیزا فکر می کنه
کی واسه اش مهمه؟ کی؟
د بگو کی؟
کی مث من تو رو یه بی بی بغل شاه می کشه؟

کی مث من یه دیقه نیستی مغزش گا...ییده شه
کی مث تو گاف که می دم بهم می گه هی کی...رته؟
کی مث منو تو دیدی که همه اش پیگیرته؟

راستی پیرو همون بحثی که گفتم
سختی ها و بغضای هر آدمی دارایی و اعتبار اون آدمن
آنکه زخمش بیش گنگش بیشتر خلاص


Source: Musixmatch
Songwriters: Amir Tataloo


برچسب‌ها:
فارسی, تتلو
+ جمعه بیست و چهارم فروردین ۱۴۰۳ زمستانی ترین |

حالا خبری هیچ خبری از تو ندارم
من موج زده ام ساحل من پس تو کجایی
آواره شده بر سر من کوه جدایی
من موج زده ام ساحل من پس تو کجایی
آواره شده بر سر من کوه جدایی

ای کاش که میدانستم که لیلی ها بی رحمن
حال امروز مرا مجنون ها میفهمن
من سایه ات بودم صد دفعه گشتم دور تو مثل پیچک
سخت گذشت بر تو در دریای عشقم ماهی تنگ کوچک
من موج زده ام ساحل من پس تو کجایی
آواره شده بر سر من کوه جدایی
من موج زده ام ساحل من پس تو کجایی
آواره شده بر سر من کوه جدایی

ترانه سرا: طاها یوسفی


برچسب‌ها:
حسین هور, بود و نبود, 1399, فارسی
+ دوشنبه سیزدهم مرداد ۱۳۹۹ زمستانی ترین |

آن که چون آیینه با من روبرو بود
درد و نفرین درد و نفرین بر سفر باد
سرنوشت این جدایی دست او بود
آه . . .
گریه مکن که سرنوشت
گر مرا از تو جدا کرد
عاقبت دلهای ما
با غم هم آشنا کرد
با غم هم آشنا کرد
چهره اش آیینه کیست
آن که با من روبرو بود
درد ونفرین بر سفر
این گناه از دست او بود
این گناه از دست او بود
ای شکسته خاطر من
روزگارت شادمان باد
ای درخت پر گل من
نو بهارت ارغوان باد
ای دلت خورشید خندان
سینه تاریک من
سنگ قبر آرزو بود
سنگ قبر آرزو بود
آنچه کردی با دل من
قصه سنگ و سبو بود
من گلی پژمرده بودم
گر تو را صد رنگ و بو بود
ای دلت خورشید خندان
سینه تاریک من
سنگ قبر آرزو بود
دانلود آهنگ آسمان چشم او آیینه کیست

سنگ قبر آرزو بود
ای شکسته خاطر من
روزگارت شادمان باد
ای درخت پر گل من
نو بهارت ارغوان باد
ای دلت خورشید خندان
سینه تاریک من
سنگِ قبر آرزو بود
سنگِ قبر آرزو بود

 

داستان گروه یار دبستانی، علی و عیسی و یاشار و احسان و یاسمن:

اولین شوک وقتی شدم که خبر ازدواجشو بهم داد، کار از بغض گذشت یه غم وسیع و مخملی و سبک تو دلم نشت.

دارم به این فکر میکنم از اینجا برم حالم خوب میشه حتما، مثل رضا که رفت ترکیه اما پشیمون میشم میگم اگر برم جای دیگه که همین شانس دیدنشم از دست میدم، اون موقع که بیشتر ناراحت میشم، غمم که سنگین تر میشه...

بعد از خبر ازدواجش بهم گفت:

+ خاستگار زیاد داشتم اما کسی خانوادشو نیاورد برای آشنایی

منظورش این بود که اگر میخاستی خانواده تو میاوردی برای آشنایی

- راست میگی منم فقط پیشنهاد دادم اما خانواده نیاوردم

وقتی معیارای ازدواجشو شنیدم برای دومین بار شوک شدم، از اون بهم گفت:

+ عاشقم بود و منو عاشق خودش کرد


و من به چشم دیدم چقدر ادم معمولی تونسته این پرنسس رو ببره... و من چقدر برای خودم نجنگیدم... و چه کم لطفی ها به خودم کردم... دیدم چقدر بهش نزدیک بودم اما بی خبر از دلش...


برچسب‌ها:
آرتوش, نفرین, 1342, فارسی
+ دوشنبه سی ام تیر ۱۳۹۹ زمستانی ترین |

دلم تنگ شده …
دلم تنگ شده …
دلم تنگ شده …
دلم تنگ تنگ

گرفت لجن دورمو گم کردم خودمو
ولی تاریکی مرد و من دیدم صبحمو
من باید بحث کنم هر دفه تا بس کنی
ببین هر چه که هست دورم ماله منه نه از تو نیس
طوفانو رد شدم شروع فصل دو
وسطو جویدم ته موندش برا تو
این شده دسه دو که هر دفه یک لحظه تو
میفتی باز پائین و میگیریم دوتا دست تو
تولدمه سلامتی پدرم
که برد منو نوک قله هل داد که بپرم
قول داد که پسرم شک نکن یه ذرم
یه روزی میاد میگی من از همه اینا بهترم
ولی غرورم سر جاش فرودو می پرم
بازی رو می بازم قبل اینکه ببرم
تو باید بشکافی روح و جونتو
فدا کنی پوست و گوشت و استخونتو

دلم تنگ شده … دلم تنگ شده … دلم تنگ شده … دلم تنگ … دلم تنگ شده …

زیر آفتاب برزیل نشستی دم بارگای حنسی
بم بگو لب آب داری چه حسی دورم پلاستیک و کاردای فلزی
خوبه نه این حس هر روزمه
دنیا رو میگیرم انگار عروسمه
بازی میکنم باش انگار عروسکه
نشستم این بالا نوکه قله / سرمورو گنده
همه چی آروم مثه صبح جمعه
ولی بعضی وقتا این بالاسرد میشه
نوک قله ای میخوای بالاتری هی
ولی سردی رو دیگه چیزی رو حس نمی کنی
روی اکس و نیکوتین فقط میگذرونی
جای اینکه زندگی کنی ساعت 5 شده
دلم بازم تنگ شده
ولی راه برگشت نیست
چشمام میشن با یه لبخند خیس

دلم تنگ شده …
دلم تنگ شده …
دلم تنگ شده …
دلم تنگ …
دلم تنگ شده …
دلم تنگ شده

تو شب تاریکم تو تو صبحو کردی نقاشی
اگه یه وقت نبودی فردا چی
دلم تنگ شده … دلم تنگ شده


برچسب‌ها:
زدبازی, فارسی, 1391, 1
+ سه شنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۹ زمستانی ترین |

دست من نیست اگه انقد دلم هواتو داره
اگه نمیتونه تنهات بذاره تو که خوب میدونی نداره چاره
دست من نیست اگه بارون میاد یادت میوفتم
به کسی از تو من چیزی نگفتم اگه دستات بیاد باز میشه مشتم
بخواب دنیا کسی دیگه با من کاری نداره
دل بی کس من یاری نداره دل من میل دلداری نداره 
بخواب دنیا کسی دیگه با من کاری نداره
دل بی کس من یاری نداره دل من میل دلداری نداره
نداره
 خودتو دادی تنهاییو یادم نشست روی دلم غصه ی عالم
مگه میشه نریزه اشک آدم مگه میشه که من یادت نباشم
دیگه این دل بلد نمیشه راهشم ی جوری زخم زدی نمیشه پا شم
بخواب دنیا کسی دیگه با من کاری نداره
دل بی کس من یاری نداره دل من میل دلداری نداره نداره
بخواب دنیا کسی دیگه با من کاری نداره
دل بی کس من یاری نداره دل من میل دلداری 
نداره
بخواب دنیا کسی دیگه با من کاری نداره
دل بی کس من یاری نداره دل من میل دلداری نداره
نداره
 


برچسب‌ها:
مهدی جهانی, فارسی, 1398, 1
+ سه شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

تو بخوای از من مرگم آسونه
جز تو چی دارم من دیوونه
روزگارم سخت
روزگارت خوش
پرم از این غم
غم آدم کش
تو با لبخندت دردمو کم کن
من پر از حرفم
پس شکنجم کن
عشقت همه چیز من بود
وقت عاشق شدن بود
کارم بی تو تمومه
جز تو کی آرزومه؟
عشقت همه چیز من بود
وقت عاشق شدن بود
کارم بی تو تمومه
جز تو کی آرزومه؟

 

پ.ن: مهدی ایوبی تو خیلی خیلی خیلی کار درستی... دمت گرم پسر  کاراتو خیلی خیلی خیلی دوست دارم. رضا یزدانی تو بی نظری وقتی میخونی انگار بند بند وجود ادم داره اعتراف میکنه.... دمتون گرم ... راهتون باز و روشن....

 

ترانه سرا : مهدی ایوبی

خواننده : رضا یزدانی

آهنگساز : میلاد بابایی


برچسب‌ها:
رضا یزدانی, 1398, فارسی, 1
+ جمعه هفدهم آبان ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

یه آهنگ غمگین شبا پخش میشه سونات نبودت تو پائیز جاری
بازم قرصهامو فراموش کردم که تجویز کردی واسه بیقراریم
فراموش کردم قراره نباشی فراموش کردم فراموشیا رو
شبیه سلام تو شاید شنیدم خداحافظی های تو گوشیا رو
فراموش کردم قراره بمیرم
فراموش کردم قراره بمیرم
که بعد از تو جز مرگ چیزی نمونده
یه جوری تمامه جهانم سیاهه 
که شاید جز این رنگ چیزی نمونده

قوی نیستم وقتی از دست میدم
قوی نیستم عشق اصلا قوی نیست
کسی که تو تنهاییهاش پیله بسته
غزل گفته از تو ولی منزوی نیست
عشق اصلا قوی نیست

نترسیدم اما سرم اومد آخر
تو دیدار اول تو رو جا گذاشتم
مثله یوسفی که زلیخا نداره
خودم رو تو قصر تو تنها گذاشتم

یه آهنگ غمگین شبا پخش میشه
سنات نبودت تو پائیز جاری
تموم میشم امشب تو رویایی از تو
تموم میشم امشب تو چشم انتظاری

 

پ.ن: میثم جان متن خیلی خوبی نوشتی... رضا جان تو هم مهشر اجرا کردیش انگار ادم داره با خودش صحبت می کنه... دمتون گرم...


برچسب‌ها:
رضا صادقی, میثم یوسفی, 1398, فارسی
+ دوشنبه یازدهم شهریور ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

ما با هم خاطره داریم
آخر عمرمه اون روز
که ازم چشم برداری
الان تو همون خیابونم که با هم راه میرفتیم اگه این آدما میذاشتن تا خود ماه میرفتیم
مگه کل این دنیا چندتا مثل تو داره بیا که این دلم بی تو تنهاس بی کس و کاره
منو هیشکی نمیفهمه جز تو یه نفر دلو بردار هرجایی ببر نگهش دار پیش خودته
میدونی من فقط دلم میخواست خودتو دلم خوشه به بودن تو نبینم هیچکسیو دورت
منو هیشکی نمیفهمه جز تو یه نفر دلو بردار هرجایی ببر نگهش دار پیش خودته
میدونی من فقط دلم میخواست خودتو دلم خوشه به بودن تو نبینم هیچکسیو دورت
نباشی خوابم نمیبره شب چشم باز بیا تو دستات بچه شم باز همه بهم میگن دستت انداخت
تو ببین چند باره میزنی زیر حرفات هی میگی این دفعه فرق داره
منو هیشکی نمیفهمه جز تو یه نفر دلو بردار هرجایی ببر نگهش دار پیش خودته
میدونی من فقط دلم میخواست خودتو دلم خوشه به بودن تو نبینم هیچکسیو دورت
منو هیشکی نمیفهمه جز تو یه نفر دلو بردار هرجایی ببر نگهش دار پیش خودته
میدونی من فقط دلم میخواست خودتو دلم خوشه به بودن تو نبینم هیچکسیو دورت


برچسب‌ها:
علی یاسینی, هرجای شهر, فارسی, 1398
+ دوشنبه هفتم مرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

اما پناهی جز تو و دستات ندارم
نتهایی تقدیرم شده اما میدونم
تنها کنار تو میشه طاقت بیارم
من توو خودم موندم ولی تو باورم کن
حتی اگه زبانِ تو برام غریبست
حتی اگه یخ زده خورشید نگاهم
با تو شبیه آینه ‌ام شفافو یک دست
اسم منو از ته دل صدا بزن باز
حتی اگه جوابی از من نشنیدی
داره جوونه میزنه دستایِ خالی من
نگو که از شکفتن من نا امیدی
وقتی که دنیا تنهام میذاره تو درکم کن، تو درکم کن
وقتی که چشمام بارون میباره تو درکم کن، تــــو

جهان داره پیش چشمام دائم میچرخه
پرهای پروازم به جایی گیر کرده
من اهل آبی هایی دورو غرق نورم
اما یکی پای منو زنجیر کرده
درکم کنو هم بال این تنهاترین باش
تا اوج پرواز منو خودت ببینی
من میرسم به لحظه های خوب شادی
اگه تو هم کنار تنهاییم بشینی
وقتی که دنیا تنهام میذاره تو درکم کن، تو درکم کن
وقتی که چشمام بارون میباره تو درکم کن تـــو


برچسب‌ها:
رضا یزدانی, حسن علیشیری, 1395, فارسی
+ پنجشنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

منمو تویی و دستامون چه بیاد و چه نیاد بارون حالمون خوبه
منمو تویی و این رویا همیشه همه جا ما دوتا حالمون خوبه

اگه دیوونه بشم حق دارم تو خوابمم بیدارم تو رو نگه میدارم پیشم
دیگه نمیشه تو رو کم دیدت مگه میشه نفهمیدت تو رو میبینم عاشق تر میشم

به تو قفل شده قلبم نفسام برای تو دستام پر از عشقن مثله چشای تو
هر چی که دلم میخواست انگار تو اون چشماست این خوبه

به تو قفل شده قلبم نفسام برای تو دستام پر از عشقن مثله چشای تو
هر چی که دلم میخواست انگار تو اون چشماست این خوبه

از وقتی فاصله ام با قلبت کمتر شد
خوشبختی واسم قابل باور شد حالم از اونی که فکر میکردم بهتر شد

هیشکی عشقی مثله عشقه من نداره
هیشکی جز تو واسم دوست داشتن نداره خوشحالم این حالم رو دوره تکراره

به تو قفل شده قلبم نفسام برای تو دستام پر از عشقن مثله چشای تو
هر چی که دلم میخواست انگار تو اون چشماست این خوبه

به تو قفل شده قلبم نفسام برای تو دستام پر از عشقن مثله چشای تو
هر چی که دلم میخواست انگار تو اون چشماست این خوبه


برچسب‌ها:
گرشا رضایی, فارسی, شاد, 1396
+ چهارشنبه نوزدهم تیر ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

خوب اجازه بدین که عزیزمون یه مقداری شاد ترش کنیم یه اهنگی داریم بنام لب تشنه اجرا کنیم بعد بقیه رو هم من به اون اقای عزیزم قول دادم حتما اجرا میکنم

لب تشنه اب میخواد
چشم خسته اب میخواد
دل عاشقم فقط از تو یک جواب میخواد
شبا وقتی که تو خواب نازی چشمای خسته من بیداره
میرسه صبح قشنگ یکروز که نگاهت بگه اره اره
لب لب تشنه من دل دل خسته من
هنوز در انتظاره قلب شکسته من
لب لب تشنه من دل دل خسته من
هنوز در انتظاره قلب شکسته من
دل عاشق اگر کوه صبوره
صبوری هم ولی اندازه داره
تو بنگر بر دو چشم خسته من
که بدجوری هوای گریه داره
دل عاشق اگر کوه صبوره
صبوری هم ولی اندازه داره
تو بنگر بر دو چشم خسته من
که بدجوری هوای گریه داره
لب لب تشنه من دل دل خسته من
هنوز در انتظاره قلب شکسته من
لب لب تشنه من دل دل خسته من
هنوز در انتظاره قلب شکسته من
از تموم زندگی دلم فقط تو رو میخواد
تویی که بهونه امروزو فردای منی
باتو ساختم لحظه ها رو بقشنگی خیال
مبادا دنیای شیشه ایمو بالم بشکنی
لب لب تشنه من دل دل خسته من
هنوز در انتظاره قلب شکسته من
لب لب تشنه من دل دل خسته من
هنوز در انتظاره قلب شکسته من
از تموم زندگی دلم فقط تو رو میخواد
تویی که بهونه امروزو فردای منی
باتو ساختم لحظه ها رو بقشنگی خیال
مبادا دنیای شیشه ایمو بالم بشکنی
لب لب تشنه من دل دل خسته من
هنوز در انتظاره قلب شکسته من
لب لب تشنه من دل دل خسته من
هنوز در انتظاره قلب شکسته من قلب شکسته من
قربون شما تشکر خوشو خرم باشید
عشق همه رو عشقه همه عزیزا رو عشقه


برچسب‌ها:
جواد یساری, سعید مهناویان, 1381, فارسی
+ چهارشنبه پنجم تیر ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

نه آفتابی نه مهتابی نه ابری
نه مشتاقی نه بیزاری نه صبری
نه فکر من نه خود نه دیگرونی
نه کافر نه مسلمونی نه گبری
کی هستی و چی هستی فقط خدا میدونه
حل این معما من و کرده دیوونه
کی هستی و چی هستی فقط خدا میدونه
حل این معما من و کرده دیوونه
گاهی مسجد گاهی میخونه میری
گاهی کعبه گاهی بت خونه میری
گاهی عاقل گاهی دیوونه میشی
گه آشنا و گه دیوونه میشی
کی هستی  و چی هستی فقط خدا میدونه
حل این معما کرده منو دیوونه
شب و روزم و با هم یکی کردی
اگه می شناختمت آخ که چه خوب بود
کاش می تونستم از دامت رها شم
دل بی صاحبم از سنگ یا چوب بود
ولیکن دل من باهام را نمی یاد
به خدا غیر تو کسی رو نمی خواد
کسی رو نمی خواد والا نمی خواد
کسی رو نمی بلا نمی خواد
کسی رو نمی خواد والا نمی خواد
کسی رو نمی خواد بلا نمی خواد


تو را حاصل از رنج و آزار چیست؟

دلی را که خسته است آزار نیست

گناهم چه بوده؟

به جز عشق پاک

سر بی گنه را غم دار نیست...
 


برچسب‌ها:
جواد یساری, سعید مهناویان, 1381, فارسی
+ سه شنبه چهارم تیر ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

به یاد تو نفس نفس بریده ام از این قفس زندان است جهانِ من
عشقت چرا تاوان من شد رفتی غمت پایان من شد
از هر گناهی توبه کردم چشمان تو ایمانِ من شد
تو را چون جانِ خود میدانمت تو را 
چون سایه میپندارمت هر چه تو دوری من صبورم
مرا از غم جدا نمیکنی مرا یک دم صدا نمیکنی
من که گذشتم از غرورم قبلِ از تو من عاشق نبودم
تو آمدی با هر نگاه مرا گرفتارم کنی
این قرارمان نبود از عشق بیزارم کنی
به یاد تو من بیقرارم ای وای هنوز چشم انتظارم
تو را چون جانِ خود میدانمت تو را
چون سایه میپندارمت هر چه تو دوری من صبورم
مرا از غم جدا نمیکنی مرا یک دم صدا نمیکنی
من که گذشتم از غرورم قبلِ از تو من عاشق


برچسب‌ها:
رضا بهرام, کسری زاهدی, فارسی, 1398
+ یکشنبه دوم تیر ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

تو بخند با نگاهت که دلم جادو شده چی بگم وقتی دستم پیشه تو رو شده
تو بمون تا ابد واسه ی این دیوونه چی بهم میگذره کی غیر از تو میدونه
تویه این دنیای وارونه با تو عاشقی آسونه نفسم این هواتو دارم عطر تو جنسه بارونه
تو بخند با نگاهت که دلم جادو شده چی بگم وقتی دستم پیشه تو رو شده
تو بمون تا ابد واسه ی این دیوونه چی بهم میگذره کی غیر از تو میدونه
آرومم وقتی اینجایی با تو شیرینه تنهایی اسممو صدا بزن عشقم با اون چشمای دریایی
تو بخند با نگاهت که دلم جادو شده چی بگم وقتی دستم پیشه تو رو شده
تو بمون تا ابد واسه ی این دیوونه چی بهم میگذره کی غیر از تو میدونه
تو بخند با نگاهت که دلم جادو شده چی بگم وقتی دستم پیشه تو رو شده
تو بمون تا ابد واسه ی این دیوونه چی بهم میگذره کی غیر از تو میدونه


برچسب‌ها:
احمد سعیدی, 1397, فارسی, شاد
+ یکشنبه دوم تیر ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

به گریه های من بگو خیاله دیدنه تو کو
ای عشق تمامه حسرت هنوزم
دلیله آه سینه سوزم ببر مرا به ناکجا عشق
ای درد ببین به استخوان رسیدی
همینکه از دلم بریدی
ببر مرا به هرکجا عشق

خیاله خنده های تو شد آرزوی هر شبم
به چشمهای تو قسم که جان رسیده بر لبم
خزان شد و نیامدی عزیزِ لحظه های من
اگر ندیدمت تو را , تو گریه کن برای من

ای عشق تمامه حسرت هنوزم
دلیله آه سینه سوزم ببر مرا به ناکجا عشق
ای درد ببین به استخوان رسیدی
همینکه از دلم بریدی ببر مرا به هرکجا عشق

نفسهای تو را آن روز با پَر شیشه پُر کردم

هوای روزهای بودنت را همچنان دارم


برچسب‌ها:
حجت اشرف زاده, محمد محتشمی, 1397, فارسی
+ چهارشنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

تو این سینه نشستی، هزار تا گله داری
یه روز عاشق نوری، یه روزی سوت و کوری
یه روز مثل حبابی، یه روز سنگ صبوری
پر از شک و هراسی، همیشه بی حواصی
پر از حرفی و خاموش یه قصه و فراموش
پر از راز نگفته، یه کوله بار بر دوش
یه بی طافت خسته، به انتظار نشسته
یه روز رفیق راهی، سفر پای پیاده
به اندازه عشقی، پر از حرفای ساده
واسه روزای رفته سفر قصه خوبه
چراغ روشن راه قشنگی غروبه


برچسب‌ها:
سیاوش قمیشی, فریدون علیخانی, 1377, فارسی
+ یکشنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

واسه عشق بازی موجها، قامتم یه بستر نرم
یه عزیز دردونه بودم پیشه چشم خیسه موجها
یه نگین سبز خالص توی انگشتر دریا
تا که یک روز تو رسیدی، توی قلبم پا گذاشتی
غصه های عاشقی رو تو وجودم جا گذاشتی
 زیر رگبار نگاهت، دلم انگار زیرو رو شد
برای داشتن عشقت، همه جونم آرزو شد
تا نفس کشیدی انگار، نفسم برید تو سینه
ابر و باد و دریا گفتن: حس عاشقی همینه...

اومدی تو سرنوشتم بی بهونه پا گذاشتی
اما تا قایقی اومد، از منو دلم گذشتی
رفتی با قایق عشقت سوی روشنی فردا
منو دل اما نشستیم چشم به راهت لب دریا
دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی
لحظه های بی تو بودن می گذره اما به سختی
دل تنها و غریبم داره این گوشه میمیره
ولی حتی وقت مردن، باز سراغتو میگیره
میرسه روزی که دیگه قعر دریا میشه خونم
اما تو دریای عشقت، باز یه گوشه ای می مونم


برچسب‌ها:
سیاوش قمیشی, فرح تجلی, 1379, فارسی
+ یکشنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

بهت می گفت دوست داره، آخ که دوست داره هنوز
دلم یه دیوونه شده، واست بی آزاره هنوز
از دل دیوونه نترس، آخ که دوست داره هنوز
وای که دوست داره هنوز
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم
گفتی که با وفا بشم، سهم من از وفا تویی
سهم من از خودم تویی، سهم من از خدا تویی
گفتی که دلتنگی نکن، آخ مگه می شه نازنین
حال پریشون منو، ندیدی و بیا ببین
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم
گفتی که با وفا بشم، سهم من از وفا تویی
سهم من از خودم تویی، سهم من از خدا تویی
گفتی که دلتنگی نکن، آخ مگه می شه نازنین
حال پریشون منو، ندیدی و بیا ببین
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
 


برچسب‌ها:
ابی, هدیه, فارسی, 1391
+ شنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

همونجوری هنوز موندم واسه تو
میمیرم بگی به من احساستو
میمیرم
میمیرم
میمیرم
حواسم نیست شدی همه کس من
حواسم نیست تویی دلواپس من
حواسم نیست
حواسم نیست شدی همه کس من
حواسم نیست تویی دلواپس من
حواسم نیست
همه دیدن که میخندم وقتی اینجایی
همه دیدن که میمیرم وقتی تنهایی
واقعی بود ته چشمام هرچی میدیدی
هرچی خوندم هرچی گفتم هرچی میشنیدی
حواسم نیست شدی همه کس من
حواسم نیست تویی دلواپس من
حواسم نیست
حواسم نیست شدی همه کس من
حواسم نیست تویی دلواپس من
حواسم نیست


برچسب‌ها:
بابک مافی, حواسم نیست, فارسی, 1397
+ جمعه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

بگو کِی ؟ بگو کِی؟
بگو کی؟ بگو کو؟
کجاست؟
بگو کی*رم توو دهنت بگو، ها
تقصیرِ من نیست تقصیره توئه
کاری کردی بهت بد پلیه کنه
انقده میکنی تبلیغِ خودتو
یهو پره سگ میشه دورت
دلم پره سنگ ریزه شده حیف
پاهام انگار زنجیره شله
ولی کیف میکنم بالم سبکه نیستی
انگار کسی نیست سنگینش کنه
بگو کِی حالمو بد نکردی
کِی راهمو سد نکردی
بگو کِی ، لعنتی بگو کی
بگو کِی روزمو شب نکردی
کِی توو جمع منو معذب نکردی
بگو کِی ، ها ، لعنتی بگو کی
بگو کی
مخو سوراخ میکنه ، حفاریِ
مغزمو گا*ییده و رفت خوابید
بعده یه عمر کف خوابی
شدیم بازیچه ی یه هشتادی
آبرو ریزی بد رفتاری
نمیفهمدت وقتی حرف داری
حق داری تنها شی
اصاً حق داری بد باشی
کِی راهمو سد نکردی
بگو کِی حالمو بد نکردی
شبا تیره بود شده تیره تر
چشا خیره بود شده خیره تر
یه وحشیِ خیره سر
ههه ، کی*ر خر
شب بیدار ، پنچر گل
ظهر پا میشم عجله طور
روزگار لجنِ گوه
دیگه وقتِ تهِ لجنه اوه
با همه کارد و پنیر
از نظرم همه ک*صخلن
مغزو پُر آرد و خمیر
باغِ وحش تهرونِ منه
بکش کنار پاتو امیر
اما یه چی داد میزنه توو سرت
فقط جلو پاتو نبین
بگو کِی تو فهمیدی
من چمه چه مرگمه
بگو کی مسئوله اون
چیزایی که ول کردمه
بگو کی فهمیدی قبلِ اینکه
بگم چهل مرتبه
بگو کی باعثِ سنگینی
این پاهای ولگردمه، اه
بگو کِی عوضی
بودی فکرِ من و این خونه
برو که بعد از این
هر کی حسِ منو میدونه
برو که دیگه بدم میاد ازت
گوش نکن به چرندیات اصاً
بدو برو که خون لازمم و
جایی هم حرفی ازم زیاد نزن
بگو کِی حالمو بد نکردی
کِی راهمو سد نکردی
بگو کِی، لعنتی بگو کی
بگو کِی روزمو شب نکردی
کِی توو جمع منو معذب نکردی
بگو کِی، بگو کو، بگو کی
ببین، بنی آدم اعضای یکدیگرند
مثلاً تو از به بعد کی*رمایی
بگو کی
بگو کی اینطوری کردت
یه نگاه کن به اون رنگ و رخِ زردت
به اون صورت بی روح و بد و سردت
خودتو توو آینه دیدی؟
بگو کی اینطوری کردت
پُرِ شهوت شدی و دشمن و ضربه
همش پشتِ سرت حرفه
بگو کی؟
تو آخرم هممونو به *گا میدی
بگو چی شد که اینطور شد
پُر از حرفم پره طعنه
بگو کِی اینجوری شدی چرا تازگیا
حتی لباتم دیگه بد طعمه
این دیگه بگا*یی شد
بگو کِی با همه قاطی شدی و
کر کر و خنده
فقط اخم و غم و بحثِ تو با منه
بگو کِی آخه بد شدی تو این همه
بگو کی؟ ها؟
بگو کِی حالمو بد نکردی
کِی راهمو سد نکردی
بگو کِی؟
بگو کی*رم توو دهنت
لعنتی بگو کی
بگو کِی روزمو شب نکردی
کِی توو جمع منو معذب نکردی
بگو کی لعنتی بگو کی
ببین، هر کس بدِ ما به خلق گوید
ما کی*رمون هم حساب نمیکنیم
خودتو بکش ، بلاک
بگو کی ، بعضا وقتا هم همه چی بگ*س
ولی نه مثل لاس وگاس ، خلاص

 

پ.ن:

با اینکه متنشو دوست ندارم... اما وقتی ناراحت باشم میچسبه گوش دادنش... امیر خان اگر اون قسمت که میگی دهه هشتادی رو حذف میکردی بهتر میشد... حالا اونایی که درگیر دهه هشتادی نیستن میخوره تو مغزشون.. چسبه اهنگت کمتر میشه...


برچسب‌ها:
تتلو, بگو کی, 1398, فارسی
+ جمعه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

یعنی کی میتونه باشه این موقع شب که داره میخنده
خوبه که شاده هر کیه که معلومه سختیای دنیا رو میگیره ساده
پای پیاده میره تا آخر جاده
خوش به حالش آسونه فالش
هیچی نمیتونه غمگینش کنه راحته خیالش
هرشب وقت خوابیدن سرشو میذاره راحت روی بالش
خوبه حالش خوبه حالش خوش به حالش
خدا قسمت کنه حال منم این جور شه غصه هام دور شه
یکی بیاد از دست این تنهایی راحت شم
مثل ساعت شم هی تیک تاک وقت بگذره
این خیلی بهتره کاشکی از سر بپره تلخی دنیا
خدا قسمت کنه حال منم این جور شه
غصه هام دور شه یکی بیاد از دست این تنهایی راحت شم
مثل ساعت شم هی تیک تاک وقت بگذره
این خیلی بهتره کاشکی از سر نپره شیرینی رویا
اون کُنج لباش همیشه خندس چه خوبه
خون گرم مثله آدمای اهل جنوبه
آدم حسودیش میشه به این سبک نگاهش
لبخند یه راهه دمش گرم با این راهش
اون کنج لباش همیشه خندس چه خوبه
خونگرم مثل آدمای اهل جنوبه
آدم حسودیش میشه به این سبک نگاهش
لبخند یه راهه دمش گرم با این راهش
خدا قسمت کنه حال منم این جور شه
غصه هام دور شه یکی بیاد از دست این تنهایی راحت شم
مثل ساعت شم هی تیک تاک وقت بگذره
این خیلی بهتره کاشکی از سر نپره شیرینی رویا
خدا قسمت کنه حال منم این جور شه
غصه هام دور شه یکی بیاد از دست این تنهایی راحت شم
مثل ساعت شم هی تیک تاک وقت بگذره
این خیلی بهتره کاشکی از سر نپره شیرینی رویا
مثل ساعت شم هی تیک تاک وقت بگذره
این خیلی بهتره کاشکی از سر نپره شیرینی رویا
خدا قسمت کنه حال منم این جور شه
غصه هام دور شه یکی بیاد از دست این تنهایی راحت شم
مثل ساعت شم هی تیک تاک وقت بگذره
این خیلی بهتره کاشکی از سر نپره شیرینی رویا

 

پ.ن: با اینکه با همه جای متنش موافق نیستم.. اما موزیکشو صدای خاننده خوب باهم مچ شدن.. یه حس رو به خوشحالی داره.. مثه کسی که داره از زندان ازاد میشه از تنهایی درومده... فقط منتظر یه موقعیته....


برچسب‌ها:
مهدی تارخ, فارسی, 1397, 1
+ پنجشنبه بیست و سوم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

گاه لیلا گاه مجنون میکند گرگو میش چشم آهویت مرا

من تو را بر شانه هایم میکشم یا تو میخوانی به گیسویت مرا
زخمها زد راه بر جانم ولی زخم عشق آورده تا کوی ات مرا

خوب شد دردم دوا شد خوب شد , دل به عشقت , به عشقت مبتلا شد خوب شد
خوب شد دردم دوا شد خوب شد , دل به عشقت , به عشقت مبتلا شد خوب شد

راه امشب میبرد سویت مرا میکشد در بند به گیسویت مرا
گاه لیلا گاه مجنون میکند گرگو میش چشم آهویت مرا

من تو را بر شانه هایم میکشم یا تو میخوانی به گیسویت مرا
زخمها زد راه بر جانم ولی زخم عشق آورده تا کوی ات مرا

خوب شد دردم دوا شد خوب شد , دل به عشقت , به عشقت مبتلا شد خوب شد
خوب شد دردم دوا شد خوب شد , دل به عشقت , به عشقت مبتلا شد خوب شد


برچسب‌ها:
همایون شجریان, اهورا ایمان, فارسی, 1397
+ پنجشنبه بیست و سوم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

به خیالم که تو با من یه همیشه آشنایی به خیالم که تو با من دیگه از همه جدایی
من هنوزم نگرانم که تو حرفامو ندونی این دیگه یه التماسه من میخوام بیای بمونی
من و تو چه بی کسیم وقتی تکیمون به باده بد و خوب زندگی منو دست گریه داده
ای عزیز هم قبیله , با تو از یه سرزمینم تا به فردای دوباره , با تو هم قسم ترینم
من هنوزم نگرانم که تو حرفامو ندونی این دیگه یه التماسه من میخوام بیای بمونی
بد و خوبمون یکی , دست تو تو دست من بود خواهش هر نفسم با تو همصدا شدن بود
با تو هم قصه ی دردم , هم صداتر از همیشه دو تا هم خون قدیمی , از یه خاکیم و یه ریشه
من هنوزم نگرانم که تو حرفامو ندونی این دیگه یه التماسه من میخوام بیای بمونی


برچسب‌ها:
داریوش, هدیه, فارسی, 1363
+ سه شنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

دیوانه شدم بس که تو دل میبری ای یار از گوشه ی چشم تو غزل می چکد انگار 
من عاشق اینم عشقو با تو ببینم زیباتر از این چیست در قلب تو بنشینم 
ویران شده ام تا با دست تو بنا شم من عاشق اینم مست روی تو باشم 
من عاشق اینم عشقو با تو ببینم زیباتر از این چیست در قلب تو بنشینم 
ویران شده ام تا با دست تو بنا شم من عاشق اینم مست روی تو باشم 

آتش بکشان ریشه بزن سخت بپاشم من خلق شده ام تا که هوادار تو باشم 

معماری اندام تو شاهکار زمانس حرفای تو جذاب ترین شعر جهان است 

من عاشق اینم عشقو با تو ببینم زیباتر از این چیست در قلب تو بنشینم 
ویران شده ام تا با دست تو بنا شم من عاشق اینم مست روی تو باشم 
من عاشق اینم عشقو با تو ببینم زیباتر از این چیست در قلب تو بنشینم 
ویران شده ام تا با دست تو بنا شم من عاشق اینم مست روی تو باشم


برچسب‌ها:
مهدی اسدی طاها, متین غضنفری, فارسی, 1398
+ دوشنبه بیستم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

گاه لیلا گاه مجنون میکند گرگو میش چشم آهویت مرا

من تو را بر شانه هایم میکشم یا تو میخوانی به گیسویت مرا
زخمها زد راه بر جانم ولی زخم عشق آورده تا کوی ات مرا

خوب شد دردم دوا شد خوب شد , دل به عشقت , به عشقت مبتلا شد خوب شد
خوب شد دردم دوا شد خوب شد , دل به عشقت , به عشقت مبتلا شد خوب شد

راه امشب میبرد سویت مرا میکشد در بند به گیسویت مرا
گاه لیلا گاه مجنون میکند گرگو میش چشم آهویت مرا

من تو را بر شانه هایم میکشم یا تو میخوانی به گیسویت مرا
زخمها زد راه بر جانم ولی زخم عشق آورده تا کوی ات مرا

خوب شد دردم دوا شد خوب شد , دل به عشقت , به عشقت مبتلا شد خوب شد
خوب شد دردم دوا شد خوب شد , دل به عشقت , به عشقت مبتلا شد خوب شد


برچسب‌ها:
همایون شجریان, اهورا ایمان, فارسی, 1397
+ یکشنبه نوزدهم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

این قصه با که گویم دردی که سینه دارد دردی که سینه دارد
عشقم که رفته بر باد هرگز وفا ندارد
این قصه با که گویم دردی که سینه دارد دردی که سینه دارد
لیلای من کجایی از من خبر نداری چشمم به گریه نسپار در کوی بیقراری
لیلای من کجایی رفتی چه بی وفایی تنها مکن رهایم در این شب جدایی

دست نسیم دادی گیسوی خود شبانه تا دیده ام که شانت بر دار این زمانه
چشم تو شهر آواز زیباترین بهانه آواره ساز من بود در سوز این ترانه
قلبم که در بیابان حاجت به ناله میداد از داغ این جدایی آواره گشته در باد
لیلای من کجایی از من خبر نداری چشمم به گریه نسپار در کوی بیقراری
لیلای من کجایی رفتی چه بی وفایی تنها مکن رهایم در این شب جدایی


برچسب‌ها:
سالار عقیلی, سعید رمضانی, 1398, فارسی
+ پنجشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

اما پناهی جز تو و دستات ندارم
نتهایی تقدیرم شده اما میدونم
تنها کنار تو میشه طاقت بیارم
من توو خودم موندم ولی تو باورم کن
حتی اگه زبانِ تو برام غریبست
حتی اگه یخ زده خورشید نگاهم
با تو شبیه آینه ‌ام شفافو یک دست
اسم منو از ته دل صدا بزن باز
حتی اگه جوابی از من نشنیدی
داره جوونه میزنه دستایِ خالی من
نگو که از شکفتن من نا امیدی
وقتی که دنیا تنهام میذاره تو درکم کن، تو درکم کن
وقتی که چشمام بارون میباره تو درکم کن، تــــو

جهان داره پیش چشمام دائم میچرخه
پرهای پروازم به جایی گیر کرده
من اهل آبی هایی دورو غرق نورم
اما یکی پای منو زنجیر کرده
درکم کنو هم بال این تنهاترین باش
تا اوج پرواز منو خودت ببینی
من میرسم به لحظه های خوب شادی
اگه تو هم کنار تنهاییم بشینی
وقتی که دنیا تنهام میذاره تو درکم کن، تو درکم کن
وقتی که چشمام بارون میباره تو درکم کن تـــو


برچسب‌ها:
رضا یزدانی, حسن علیشیری, 1395, فارسی
+ سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

من یلدام، شب ِ دور از خورشید
باز پاییز شد و باد چرخید و
هوس چو گیاهی مرموز رویید
او رویید و درخت از این همه درد
چو نگاهم خشکید
تا دیروز قدمی بردار
من رو باز به شروعش بگذار
تو زیبایی و بی پروایی و
من که از این دلتنگی بیمار
با من حوصله کن در این شب ِ کور
تو همیشه دل یار..

تو شب ِ بیدار منی
همه جا تکرار منی
گرچه بی من، گر چه که دور
دل ِ من، دل یار منی
تو شب ِ بیدار منی
همه جا تکرار منی
گرچه بی من، گر چه که دور
دل ِ من، دل یار منی

نور آرام به درخت بارید
برگ رقصان به سقوطش خندید
باز پاییز شد و باد چرخید و
هوس چو گیاهی مرموز رویید
او رویید و درخت از این همه درد
چو نگاهم خشکید
ماه پنهان ِ و راه دشوار
من در حال ِ غروبم این بار
باش در خوابم و در بیدارم و
من رو در این تنهایی مگذار
با من حوصله کن در این شب ِ کور
تو همیشه دل یار

تو شب ِ بیدار منی
همه جا تکرار منی
گرچه بی من، گر چه که دور
دل ِ من، دل یار منی
تو بگو درمان ِ تو چیست
تو بگو دل یار ِ تو کیست
تو بگو این ها همه رو
سببی جز فاصله نیست..
تو شب ِ بیدار منی
همه جا تکرار منی
گرچه بی من، گر چه که دور
دل ِ من، دل یار منی
دل ِ من، دل یار منی
دل ِ من، دل یار منی..


برچسب‌ها:
سارا نائینی, دلشاد امامی, فارسی, 1396
+ سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

به یاد تو نفس نفس بریده ام از این قفس زندان است جهانِ من
عشقت چرا تاوان من شد رفتی غمت پایان من شد
از هر گناهی توبه کردم چشمان تو ایمانِ من شد

تو را چون جانِ خود میدانمت تو را چون سایه میپندارمت هر چه تو دوری من صبورم
مرا از غم جدا نمیکنی مرا یک دم صدا نمیکنی من که گذشتم از غرورم قبلِ از تو من عاشق نبودم
تو آمدی با هر نگاه مرا گرفتارم کنی این قرارمان نبود از عشق بیزارم کنی
به یاد تو من بیقرارم ای وای هنوز چشم انتظارم

تو را چون جانِ خود میدانمت تو را چون سایه میپندارمت هر چه تو دوری من صبورم
مرا از غم جدا نمیکنی مرا یک دم صدا نمیکنی من که گذشتم از غرورم قبلِ از تو من عاشق نبودم


برچسب‌ها:
رضا بهرام, کسری زاهدی, فارسی, 1398
+ یکشنبه دوازدهم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

بخواب تا رنگ بی مهری نبینی تو بیداریه که تلخه حقایق
تو مثله التماس من میمونی که یک شب روی شونه هاش چکیدم

سرم گرم نوازشهای اون بود که خوابم برد و کوچش رو ندیدم
حالا من موندمو یه کنجه خلوت که از سقفش غریبی چکه کرده
تلاطمهای امواج جدایی زده کاشونمو صد تکه کرده
دلم میخواست پس از اون خوابه شیرین دیگه چشمم به دنیا وا نمیشد
میونه قلب متروکم نشونی دیگه از خاطره پیدا نمیشه

صدام غمگینه از بس گریه کردم ازم هیچ اسمو هیچ آوازه ای نیست
نمیپرسه کسی هی در چه حالی خبر از آشنای تازه ای نیست
به پروانه صفتها گفته بودم که شمعم میله خاموشیه من نیست

پرنده رو درختم آشیون کن حالا وقت فراموشیه من نیست
تو مثله التماس من میمونی که یک شب روی شونه هاش چکیدم
سرم گرم نوازشهای اون بود که خوابم برد و کوچش رو ندیدم


برچسب‌ها:
علی زند وکیلی, افشین مقدم, فارسی, 1397
+ یکشنبه دوازدهم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

دار و ندارم رو بگیر،مال خودت ، مال چشات
خورشید و بردار و بیا،آفتابی شو به خاطرم
قرارمون یادت نره،دیر نکنی ، منتظرم
قرارمون یادت نره،دوستت دارم یادت نره
قرارمون یادت نره،دوست دارم یادت نره

قرارمون ساعت عشق،کنارِ دلشوره زدن
کنار دلواپسی و،ترس یه وقت نیومدن
عاشقم و عاشقِ تو،از همه دیوونه ترم
قرارمون یادت نره،دیر نکنی منتظرم

قرارمون یادت نره،دوستت دارم یادت نره
قرارمون کنارِ گل،که سر به زیرِ عطر توست
تو چین چینِ دامنی که،هزار تا بغض رو میشه شست
خورشید و بردار و بیار بردار و بیار
آفتابی شو به خاطرم خاطرم
قرارمون یادت نره،دیر نکنی منتظرم
یادت نره دوست دارم،خیلی دلم تنگه برات
دار و ندارم رو بگیر،مال خودت ، مال چشات
قرارمون یادت نره،دوست دارم یادت نره
قرارمون یادت نره،دوست دارم یادت نره
قرارمون یادت نره،دوست دارم یادت نره


برچسب‌ها:
منصور, 1381, فارسی, بابک روزبه
+ جمعه دهم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

اما پناهی جز تو و دستات ندارم
نتهایی تقدیرم شده اما میدونم
تنها کنار تو میشه طاقت بیارم
من توو خودم موندم ولی تو باورم کن
حتی اگه زبانِ تو برام غریبست
حتی اگه یخ زده خورشید نگاهم
با تو شبیه آینه ‌ام شفافو یک دست
اسم منو از ته دل صدا بزن باز
حتی اگه جوابی از من نشنیدی
داره جوونه میزنه دستایِ خالی من
نگو که از شکفتن من نا امیدی
وقتی که دنیا تنهام میذاره تو درکم کن، تو درکم کن
وقتی که چشمام بارون میباره تو درکم کن، تــــو

جهان داره پیش چشمام دائم میچرخه
پرهای پروازم به جایی گیر کرده
من اهل آبی هایی دورو غرق نورم
اما یکی پای منو زنجیر کرده
درکم کنو هم بال این تنهاترین باش
تا اوج پرواز منو خودت ببینی
من میرسم به لحظه های خوب شادی
اگه تو هم کنار تنهاییم بشینی
وقتی که دنیا تنهام میذاره تو درکم کن، تو درکم کن
وقتی که چشمام بارون میباره تو درکم کن تـــو

 

پ.ن: رضا یزدانی عالی هستی تو .... این کارت خیلی خیلی دلیه و دلنشینه برام... چندتا شاعر کولاک باهاشون کار کردی یکیش همین حسن علیشیریه... کارش درسته.... دم همتون گرم...


برچسب‌ها:
رضا یزدانی, حسن علیشیری, 1395, فارسی
+ چهارشنبه یکم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
افتاده ام از چشم تو وای اگر پای عشقی دگر در میان است
کوهم ولی درمانده ام بی تو در سینه ی من چو آتشفشان است
نگاهم کن بی تو بی برگ و بارم 
تورا من به دست خدا میسپارم
شهزاده ی بی عشق برده ای دیگر از یادم 
همچو افسانه ای آخر میرسی تو به دادم
شهزاده ی بی عشق چشم به راه تو میمانم
درد دوری نشست آخر بی تو بر استخوانم
میگریم به حال ناخوشم در قلبم
تورا نمیکشم من چون تو بی وفا نباشم
غمگینم چو فال حافظم
چون شمعی تو آتشم بزن من از غمت رها نباشم
شهزاده ی بی عشق برده ای دیگر از یادم
همچو افسانه ای آخر میرسی تو به دادم
شهزاده ی بی عشق چشم به راه تو میمانم 
درد دوری نشست آخر بی تو بر استخوانم

 


برچسب‌ها:
ایهام, هادی زینتی, فارسی, 1
+ دوشنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
اي مردمان بگوييد آرام جان من كو
راحت فزاي هرکس؛ محنت رسان من كو
نامش همي نيارم بردن به پيش هركس
گه گه به نازگويم سرو روان من كو
در بوستانِ شادي هركس به چيدن گُل
آن گُل كه نشكنندش در بوستان من كو
جانانِ من سفر كرد با او برفت جانم
باز آمدن از ايشان؛ پيداست؛ آن من كو
هر چند در كمينه نامه همي نيرزم
درنامه بزرگان زو داستان من كو
هركس به خانماني دارند مهرباني
من مهربان ندارم؛ نامهربان من كو

 


برچسب‌ها:
انوری, شعر, فارسی
+ یکشنبه بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
تا که دید وابستم از این دله لامصب فاصله گرفتو رفته
تا که من دل دادم زود از چشاش افتادم ای خدا دلتنگی سخته

 

پسر با چه سوزی می خونی تو... با اینکه متن اهنگتو  خوندم و اصن خوشم نیومد.... اما سوز صدات دلنشینش میکنه..... امیدوارم انقدر دلتنگ نباشی دیگه هیچ وقت 


برچسب‌ها:
ایمان غلامی, 1, فارسی
+ شنبه بیست و چهارم آذر ۱۳۹۷ زمستانی ترین |
همه چی خواست خدا بود ولی
تو نقشه هاشو ی تنه ریختی بهم
جوری گیر کردم توو قبل رفتنت
که خودم واسه خودم غریبه ام
جوری موندم توی شک که ممکنه
دیگه آینده رو هیچ جوری نخوام
با این حالم هیچ بعید نیست
نتونم عمری با نبودنت کنار بیام
حالم خوبه اگه عطرت
همه چی خواست خدا بود ولی
تو نقشه هاشو ی تنه ریختی بهم
جوری گیر کردم توو قبل رفتنت
که خودم واسه خودم غریبه ام
جوری موندم توی شک که ممکنه
دیگه آینده رو هیچ جوری نخوام
با این حالم هیچ بعید نیست
نتونم عمری با نبودنت کنار بیام
حالم خوبه اگه عطرت بذاره اگه بارون نباره
خوبم اما نگرانم که کسی اسم تورو بیاره
حالم خوبه اگه عطرت بذاره اگه بارون نباره
خوبم اما نگرانم که کسی اسم تورو بیاره
حالم خوبه مثه ی حبابی که هست ولی
توو اضطرابه نباشه به همین گیجی خوشم
فقط کمی نگران
این که نباشه
گاهی یادم به جایی میرسه حال خوبش همین حال بدشه
مثه اون کسی که از شدت درد
توو کماست و نگران بعدشه
حالم خوبه اگه عطرت بذاره اگه بارون نباره
خوبم اما نگرانم که کسی اسم تورو بیاره
حالم خوبه اگه عطرت بذاره اگه بارون نباره
خوبم اما نگرانم که کسی اسم تورو بیاره


برچسب‌ها:
علی سفلی, فارسی
+ پنجشنبه هفدهم آبان ۱۳۹۷ زمستانی ترین |