برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...

یه آهنگ غمگین شبا پخش میشه سونات نبودت تو پائیز جاری
بازم قرصهامو فراموش کردم که تجویز کردی واسه بیقراریم
فراموش کردم قراره نباشی فراموش کردم فراموشیا رو
شبیه سلام تو شاید شنیدم خداحافظی های تو گوشیا رو
فراموش کردم قراره بمیرم
فراموش کردم قراره بمیرم
که بعد از تو جز مرگ چیزی نمونده
یه جوری تمامه جهانم سیاهه 
که شاید جز این رنگ چیزی نمونده

قوی نیستم وقتی از دست میدم
قوی نیستم عشق اصلا قوی نیست
کسی که تو تنهاییهاش پیله بسته
غزل گفته از تو ولی منزوی نیست
عشق اصلا قوی نیست

نترسیدم اما سرم اومد آخر
تو دیدار اول تو رو جا گذاشتم
مثله یوسفی که زلیخا نداره
خودم رو تو قصر تو تنها گذاشتم

یه آهنگ غمگین شبا پخش میشه
سنات نبودت تو پائیز جاری
تموم میشم امشب تو رویایی از تو
تموم میشم امشب تو چشم انتظاری

 

پ.ن: میثم جان متن خیلی خوبی نوشتی... رضا جان تو هم مهشر اجرا کردیش انگار ادم داره با خودش صحبت می کنه... دمتون گرم...


برچسب‌ها:
رضا صادقی, میثم یوسفی, 1398, فارسی
+ دوشنبه یازدهم شهریور ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
لحن لبخندش هنوزم مسریه
حالت چشماش آدم میکشه
مث یه بیماری بی انتها
یه دفعه میاد و کم کم میکشه

بس که اسفند تنش بی رحم بود
زندگیم روی لباش کز کرده بود
واسه کشتن چشماش کافی نبود
این دفعه موهاشو قرمز کرده بود

من تمام زندگیمو ریختم توی مرداب نگاه سرد اون
بی زره رفتم به جنگ تن به تن به ستیز خنده ی نامرد اون

مثل یه ویرونی بی ابتدا
مثل جنگیدن برای باختن
مثل تصویرای غرق دلهره
وقتی از ما عکس می انداختن

مطمئن از این که پایانش خوشه
مثل یه اسب کهر میتاختم
اون فقط عشق منو از دست داد
من تمام زندگیمو باختم

من تمام زندگیمو ریختم توی مرداب نگاه سرد اون
بی زره رفتم به جنگ تن به تن به ستیز خنده ی نامرد اون

من تمام زندگیمو ریختم توی مرداب نگاه سرد اون
بی زره رفتم به جنگ تن به تن به ستیز خنده ی نامرد اون

خواننده: رضا یزدانی / ترانه: میثم یوسفی


برچسب‌ها:
رضا یزدانی, میثم یوسفی, برفی و فنچ, 1
+ شنبه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۷ زمستانی ترین |