برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...

به خیالم که تو با من یه همیشه آشنایی به خیالم که تو با من دیگه از همه جدایی
من هنوزم نگرانم که تو حرفامو ندونی این دیگه یه التماسه من میخوام بیای بمونی
من و تو چه بی کسیم وقتی تکیمون به باده بد و خوب زندگی منو دست گریه داده
ای عزیز هم قبیله , با تو از یه سرزمینم تا به فردای دوباره , با تو هم قسم ترینم
من هنوزم نگرانم که تو حرفامو ندونی این دیگه یه التماسه من میخوام بیای بمونی
بد و خوبمون یکی , دست تو تو دست من بود خواهش هر نفسم با تو همصدا شدن بود
با تو هم قصه ی دردم , هم صداتر از همیشه دو تا هم خون قدیمی , از یه خاکیم و یه ریشه
من هنوزم نگرانم که تو حرفامو ندونی این دیگه یه التماسه من میخوام بیای بمونی


برچسب‌ها:
داریوش, هدیه, فارسی, 1363
+ سه شنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |