برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...
|
چه حرفی
چه حرفی توو نگاهت هست
که چشمات زندگی داره
که این دنیایِ تکراری کنارت
تازگی داره
همیشه
همیشه بین عقل و عشق یکی هم دستِ آدم نیست
از عشق همینو میدونم که هیچوقت دستِ آدم نیست
یه جا تسلیم عشق بودن همه دیوونگیت میشه
کسی که فکر نمیکردی
تمومِه زندگیت میشه
چه دنیایی به من دادی
به من که دل نمیدادم
چه عشقی توو دلم گُم بود
که با تو یادش افتادم
کجا ما رو رسوندیمون که راضی ام به تقدیرم
و خودم دارم از اون راهی که میترسوندمت میرم
کجا ما رو رسوندیمون که واسم باورش سخته
کنارِ تو کسی میشم که انگار تازه خوشبخته
یه جا تسلیم عشق بودن همه دیوونگیت میشه
کسی که فکر نمیکردی تمومِ زندگیت میشه
چه دنیایی به من دادی به من که دل نمیدادم
چه عشقی توو دلم گُم بود که با تو یادش افتادم