برای ارزوهایی که مردند... برای سکوت های کر کننده ام ... برای سکوت های سنگین تر از فریادم...

جا پای تو مونده هنوز رو نقش قالی

امشب نمیدونه دلم تو در چه حالی

جای تو خالی

جای تو خالی

امشب دلم تنگه برات 

خدا گواهه

چون گیسوی پریشونت دنیام سیاهه

من اینجا یادت هستم

تو اونجا بی خیالی

تو آشیونه چشمم 

جای تو خالی

جای تو خالی

 

پ.ن: افشین مقدم چی خوندی... استاد همینطوری حال هوای دلم صداتو تو سرم چرخوند.... 

 


برچسب‌ها:
افشین مقدم, شعر
+ دوشنبه سیزدهم آبان ۱۳۹۸ زمستانی ترین |

بخواب تا رنگ بی مهری نبینی تو بیداریه که تلخه حقایق
تو مثله التماس من میمونی که یک شب روی شونه هاش چکیدم

سرم گرم نوازشهای اون بود که خوابم برد و کوچش رو ندیدم
حالا من موندمو یه کنجه خلوت که از سقفش غریبی چکه کرده
تلاطمهای امواج جدایی زده کاشونمو صد تکه کرده
دلم میخواست پس از اون خوابه شیرین دیگه چشمم به دنیا وا نمیشد
میونه قلب متروکم نشونی دیگه از خاطره پیدا نمیشه

صدام غمگینه از بس گریه کردم ازم هیچ اسمو هیچ آوازه ای نیست
نمیپرسه کسی هی در چه حالی خبر از آشنای تازه ای نیست
به پروانه صفتها گفته بودم که شمعم میله خاموشیه من نیست

پرنده رو درختم آشیون کن حالا وقت فراموشیه من نیست
تو مثله التماس من میمونی که یک شب روی شونه هاش چکیدم
سرم گرم نوازشهای اون بود که خوابم برد و کوچش رو ندیدم


برچسب‌ها:
علی زند وکیلی, افشین مقدم, فارسی, 1397
+ یکشنبه دوازدهم خرداد ۱۳۹۸ زمستانی ترین |
زمستون تن عریون باغچه چون بیابون
درختا با پاهای برهنه زیر بارون
نمیدونی تو که عاشق نبودی
چه سخته مرگ گل برای گلدون
گل و گلدون چه شبها نشستن بی بهانه
واسه هم قصه گفتن عاشقانه
چه تلخه چه تلخه باید تنها بمونه قلب گلدون
مثل من که بی تو نشستم زیر بارون زمستون

زمستون برای تو قشنگه پشت شیشه
بهار زمستونها برای تو همیشه
تو مثل من زمستونی نداری
که باشه لحظه چشم انتظاری
گلدون خالی ندیدی نشسته زیر بارون
گلهای کاغذی داری تو گلدون
تو عاشق نبودی ببینی تلخ روزای جدایی
چه سخته چه سخته بشینم بی تو با چشمای گریون
بشینم بی تو با چشمای گریون


برچسب‌ها:
افشین مقدم
+ دوشنبه هفدهم دی ۱۳۹۷ زمستانی ترین |
رفیقم چی بگم بارونه حالم
مثل اشکای من رو شونه ی تو
می ترسم سر بذارم روی دستات
یهو سقفش بریزه خونه ی تو

یه وقتایی چقد کم میشه مرهم
همون وقتا که دردِ دل زیاده
یه وقتایی میخوای دیوونه باشی
می بینی تو شهر عاقل زیاده

جدایی با جدایی فرق داره
یکی با عشق اومد خسته تن رفت
یکی اونه که من از دست دادم
گمون کردم خودش از دست من رفت
گمون کردم خودش از دست من رفت

شکستن با شکستن فرق داره
گاهی بغضت شکسته چکه میشی
گاهی سنگی به شیشه ت میزنن که
با هر تکه هزاران تکه میشی
با هر تکه هزاران تکه میشی

چقد خالی شده آغوشم از عشق
مثل کوهی که از یک دشت میره
همین آهوی زیبای تو بیشه
زمستونم اگه برگشت میره

میرم دنبال ردپایی در برف
می بینم آب شد جاری شده رود
دلم تنگه برای هر چی که نیست
دلم تنگه برای هر چی که بود

جدایی با جدایی فرق داره
یکی با عشق اومد خسته تن رفت
یکی اونه که من از دست دادم
گمون کردم خودش از دست من رفت
گمون کردم خودش از دست من رفت

شکستن با شکستن فرق داره
گاهی بغضت شکسته چکه میشی
گاهی سنگی به شیشه ت میزنن که
با هر تکه هزاران تکه میشی
با هر تکه هزاران تکه میشی


برچسب‌ها:
علی زند وکیلی, افشین مقدم
+ یکشنبه یازدهم آذر ۱۳۹۷ زمستانی ترین |

تو مثله التماس من میمونی که یک شب روی شونه هاش چکیدم
سرم گرم نوازشهای اون بود که خوابم برد و کوچش رو ندیدم


برچسب‌ها:
افشین مقدم
+ دوشنبه بیست و ششم تیر ۱۳۹۶ زمستانی ترین |